نمیگم شعار های 50 سال پیش رو بده، نمیگم برو وسط خیابون و داد بزن مرگ بر امپریالیسم، مرگ بر صهیونیسم. نه اینارو نمیگم. ولی میگم وقتی جلوی چشات که کور نیستن، دارن میزنن و میکشن؛ وقتی دارن سرکوب شده ترین نژاد توی آمریکا رو زیر زانوهای مدافعان فاشیسم خفه میکنن، وقتی با سرکوب و کشتار و حکومت نظامی دارن به جمهوری اسلامی آتو میدن که بگن دیگ به دیگ میگه رو سیاه، وقتی همه اینا رو میبینی، میگم، خفقون نگیر. صدات در بیاد و بگو که تو، سمبل نمیدوونم چی و چی و چی، هنوز رگ و ریشه رادیکالیسم را بنا به نرخ روز آبیاری نمی کنی.
منظورم چیه؟ منظورم کیه؟
خب باید خیلی خنگ باشی که نفهمیده باشی. باید خیلی از عالم سیاست و ولگردی در سایت ها پرت باشی که نفهمی چی میگم. هنوزم نفهمیدی منظورم کیه و چیه؟ خب برو سایت سازمانای سیاسی رو نگاه کن. ببین کدومشون موضع گرفتن و کدومشون خودشونو زدن به خواب. بازم نفهمیدی؟ ای بابا چقد خنگی! گفتم برو سایتشون رو نگاه کن. ببین چندتا خبر می بینی. یکی؟ اونم به زور که نگن لاله؟ قبول! حالا خودت بگو به این میگن موضعگیری؟
چی؟ نفهمیدم، به من چه، به تو چه! که چند هزار کیلومتر اونطرفتر دارن میکشن، که دارن با اسب از رو آدم رد میشن؟ ما فقط باید درباره ایران موضع بگیریم؟ بقیه دنیا به ما چه! بازم قبول! ولی اگه این رسم و راهته، پس چرا در باره سرکوب در چین و هنگ کنگ اینقد خبر می نویسی؟ اونم نه یکی نه دو تا؟ چی؟ هان! ببخشین، اونکارو می کنی چون ترامپ می کنه؟ نکنه بقول بعضیا ترامپ شده رهبر ایدئولوژیک-سیاسی-نظامی شما؟
نه قربونت، بنده نه رفتم تو جیب رژیم و نه میخوام برم ایرون. فقط دارم میگم، آقاجان، دارن بیخ گوشت آدم میکشن. بگو که محکوم می کنی! باور کن اگه بخوان بهت بگن تروریست میگن. مگه الان به معترضین تو خیابونای آمریکا نمیگن تروریست، خب به تو هم میگن. دلیل و مدرکم لازم ندارن. قانون و حقوق مدنیم لازم ندارن. پس برای چی اینقد محافظه کار شدی؟ چی!؟ دوست داری محافظه کار مثه باز های آمریکا بشی؟ مثلا بشی جوجه باز؟ پس حداقل به خودت نگو چپ، و یا بقول بعضیا چپ تر از چپ. اگه این چپه! پس تعریف راست چیه؟ حتما انتقاد به اینکه ساکت نباش. سکوت نکن! اصولی رو که 50، 60 ساله تو کتابات چاپ میکردی رو به این آسونی فراموش نکن! همسویی با رژیمه؟
چی؟ اصولتو فراموش نکردی؟ فقط گذاشتی رو تاقچه تا بعدا؟ گذاشتی رو تاقچه برای چی، برای کی، برای چه موقع؟ از من بشنو، خاک میخوره! امروز که خاکای روشو میشه با یک فوت پاک کنی، برو سراغ اصولت! اگه نری، خاکه کم کم ضخیم میشه! کم کم یادت میره رو کدوم تاقچه گذاشتی.
یادته وقتی فلسطینیا رو زدن چقد طول کشید تا یک موضع نیم بند گرفتی؟ یادته!؟ یادته وقتی کرور کرور بچه های یمانی رو کشتن، ساکت موندی و اصولت رو گذاشتی رو تاقچه؟ یادته؟! میدونی الان رو کدوم تاقچه گذاشتی؟ 6 سال ساکت موندی که به تریش قبای سعودیا برنخوره! چی شد؟
هیچ موقع با خودت فکر کردی که فرقی بین بچه های تو و بچه های یمانی نیست؟ اصلا میتونی اون لحظه ای که بمب بر سر اون بچه ها خالی میشه تا برسه به زمین و تیکه تیکه شون بکنه، رو تجسم کنی؟ دوست داشتی بچه های خودت بجاشون بودن؟ دوست داشتی؟
دوست داری الان بهت خبر بدن که اون سیاهپوستی که اونطوری به قتل رسید، داداش خودت بود؟ اگه همین کارو پاسدارا و لباس شخصیا با داداشت بکنن بازم ساکت میشی، یا نه ما انسانابا هم برابریم فقط بعضیا برابرتریم؟ نمیدونم لنین و مائو چیزی در این باره گفتن یا نه، تو خودت برو تحقیق کن و بعدش خجالت بکش! ولی شنیدم که علی امام اول شیعیان و خلیفه چهارم مسلمونا گفته که اگه آنچه بر سر آن زن آمد و مسلمانی بر خود نلرزید، وای بر او، یا یک چیزی مثه اون. خب چی شد؟ مسلمونیت چی شد؟ چرا خفقون گرفتی؟ چی؟ میترسی هم جبهه با جمهوری اسلامی بشی؟ اینم شد بهانه؟ یعنی کارت اونقد خراب شده که اینجور بهونه میاری؟
هنوزم نفهمیدی منظورم کیه؟ ای بابا! بیخیالش! منو بگو که فکر میکردم تو حالیته!
عزیزم، دخترم
آنجا شگفتانگیز دنیاییست
دروغ و دشمنی فرمانروایی میکند آنجا
طلا، این کیمیای خون انسانها
خدایی میکند آنجا
شگفتانگیز دنیاییست
که همچون قرنهای دور
هنوز از ننگ آزار سیاهان، دامن آلودهست
در آنجا حق و انسان حرفهای پوچ و بیهودهست
در آنجا رهزنی، آدمکشی، خون ریزی آزادست
و دست و پای آزادی در زنجیر (برگرفته از: اعدامشان کردند – ه. ا. سایه)
به مناسبت اعتراضات علیه نژادپرستی و یکه تازی فاشیسم در آمریکا
علی ناظر
12 خرداد 1399
1 ژوئن 2020