مسئله جنبش انقلابى كردستان، مسئله اكثريت مردمى است كه در فقر و فلاكت زندگى مىكنند و امر صدها هزار كارگر فصلى است كه براى گذران زندگى خانه و كاشانه خود را اجبارا براى درآوردن يك لقمه نانى ترك مىكنند تا در گستره ايران، براى تامين معاش كارى پيدا كنند. عقب نگاه داشتن عمومى كردستان از مراكز توليدى، خدماتى و رفاهى، سياستهاى تبعيضآميز، توزيع مواد مخدر آگاهانه و به اعتياد كشاندن جوانان، ميليتاريزه بودن تمام كردستان و دهها معضل اقتصادى، سياسى و اجتماعى مسئله روزمره ميليونها انسان در كردستان است. هر آنچه كه امروز مردم كردستان دارد حاصل تلاش و زحمات شبانهروزى و مبارزه دايمى آنها است. در 27 سال حاکمیت جمهوری اسلامی، هميشه كارگران و تودههاى آزادىخواه كردستان، با مبارزه آگاهانه نقشههاى رياكارانه رژيم و سازشكاران را نقش بر آب كرده و مبارزه سراسرى كارگران و آزادىخواهان ايران را در جهت سرنگونى جمهورى اسلامى را تقويت كردهاند. اگر چه كارگران و مردم محروم و زحمتكش در همه جاى ايران، درد و رنج مشتركى دارند، اما با اين وجود رژيم جمهورى اسلامى آگاهانه كردستان ايران را در فقر و فلاكت و آسيبهاى اجتماعى بيشترى فرو برده است.
در دو ماه اخير مردم انقلابى كردستان، در حساسترين لحظات تاريخ سياسى و اجتماعى ايران، در راستاى اهداف سياسى، اجتماعى و انسانى آنچنان مبارزه و مقاومت بىنظيرى را در مقابل رژيم سركوبگر جمهورى اسلامى به نمايش گذاشت كه تاريخ سياسى ايران، تجارب ارزنده آن را فراموش نخواهد كرد. مردم كردستان از همان آغاز به قدرت رسيدن رژيم جمهورى اسلامى تاكنون، در مقابل زور و ستم و سركوب آن، مقاومت كرده و مرعوب سياستهاى اين رژيم نشدهاند.
در دوره حاضر گفته مىشود، با انتصاب محمود احمدىنژاد، به عنوان رييس جمهور اسلامى، ارگانهاى رژيم از رهبرى تا مجلس و رياست جمهورى يكدست شده است و روزهاى سياهتر ديگرى براى جنبشهاى رهايىبخش در پيش است، مردم انقلابى كردستان، در اعتراض به شكنجه و كشتن جوان مهابادى «شوانه قادرى»، دست به اعتراض زدند و خواهان معرفى عاملين و آمرين قاتلين شوانه شدند، افق امیدبخشی را در مقابل جامعه ایران گشودند. ابعاد اين اعتراضات در مدت زمان كوتاهى به همه شهرهاى كردستان كشيده شد.
اينبار مردم انقلابى كردستان، در اعتراضات و تحصنهاى وسيع در شهرهاى كردستان، در دفاع از مدنيت و حرمت و موجوديت انسانى، با صداى بلند اعلام كردند كه ديگر احمدىنژادها و كل دم و دستگاه جمهورى اسلامى قادر نيستند با سركوب جنبشهاى اجتماعى و اعتراضات موجود جامعه را به دوران سالهاى سياه 60 تا 62 باز گردانند.
براى مثال صمدى، فرماندار رژيم در شهر مهاباد، در يك گفتار تلويزيونى مردم را تهديد كرد و جنايات و سركوبهاى رژيم در سالهاى 59 تا 63 را براى مرعوب كردم مردم كردستان، به آنها يادآورى كرد.
در اين نوشته سعى مىكنيم كه زمينههاى مادى اعتراض گسترده مردم كردستان و رابطه كارگران و مردم مبارز و آزادىخواه با يك سازمان سوسياليستى را مورد بحث و بررسى قرار دهيم. اعتصاب 16 مرداد 1384، به فراخوان كومهله، با وجود خفقان مورد حمايت و پشتيبانى بخشهايى از تشكلهاى كارگرى و جوانان شهرهاى ديگر ايران قرار گرفت. اكثريت سازمانها و احزاب چپ و كمونيست از اين فراخوان حمايت كردهاند.
اعتصابى با فراخوان يك جريان سوسياليستى و موفقيت آن پس از سالهاى 60 در اين سطح و ابعاد سابقه نداشته است، از اينرو 16 مرداد، به مثابه يك روز تاريخى شكوهمند در تاريخ مبارزات انقلابى جامعه ايران و كردستان ثبت گرديد. اين مسئله قبل از هر چيز مديوين مبارزه و جان فشانى كارگران و جوانان و زنان آزادىخواه كردستان كه خود را هم جهت با افكار و آراى و سياستهاى كومهله كمونيست مىبينند و از فراخوان آن در راستاى اهداف خود استقبال كردند، دوره نوينى را در تاريخ مبارزه انقلابى كردستان و سراسر ايران گشودند.
زمينههاى مادى مبارزه متشكل و هدفمند در كردستان
دور جديد مبارزه مردم انقلابى كردستان كه با اعتصاب عمومى 16 مرداد 1384 آغاز شده است، يك نقطه عطف تاريخى است كه زمينههاى مادى آن را بايد در تاريخ 27 سال حاكميت جمهورى اسلامى، در بطن اعتراضات تودهاى، مبارزات جسورانه و قهرمانانه نيروى پيشمرگ، اول ماه مهها، اعتصاب كارگران و اعتراضات تودهاى مورد بحث و بررسی قرار داد.
مردم انقلابى كردستان كه در سرنگونى رژيم سلطنتى حضور فعالى داشتند، اينبار نيز حاضر نشدند زير بار زور و ستم و خرافات اسلامى حاكمان جديد بروند، خواهان حق و حقوق انسانى خود از طريق يك مبارزه سياسى و مسالمتآميز بودند كه حاكمان جديد و در راس آن خمينى، با افكار ارتجاعى و ضدانسانى تحمل هيچگونه مخالفت آزادىخواهانه، دمكراتيك و انقلابى را در هيچ گوشه ايران نداشته، با هدف خفه كردن جامعه و تثبيت سياستهاى غيرانسانى خود، از جمله در كردستان، فرمان جنگ عليه مردم اين منطقه صادر شد.
رژيم، همزمان با حمله به كردستان، در سراسر ايران نيز دست به سركوبهاى خونينى زد. كشتار مردم خوزستان، تركمن صحرا، بستن دانشگاهها و تسويه دانشجويان و استادان آزادىخواه، سركوب سيستماتيك زنان، جدايى زن و مرد، بىحقوقى كودكان، حمله به دفاتر احزاب و سازمانها و بستن آنها، حمله به تشكلهاى كارگرى و انحلال آنها، كشتار زندانيان سياسى در فاصله سالهاى 60 تا 62 و قتلعام زندانيان سياسى در بهار و تابستان 1357، ترور فعالين سياسى در خارج كشور، حمله به دانشگاههاى تهران و تبريز و غيره در 18 مرداد 1378، ربودن و كشتن نويسندگان و فعالين سياسى، كشتن زنان و بستن رسانهها به طور گروهى، تحميل فقر و فلاكت بر مزدبگيران و حتا عدم پرداخت اين دستمزد بخور و نمير به موقع كارگران و... از جمله سياستهاى وحشيانه جمهورى اسلامى و همه جناحهايش است كه در اين بيست و هفت سال به مردم ايران تحميل شده است. بنابراين براى كارگران، زنان، جوانان و دانشجويان و مردم آزادىخواه و تحت ستم، فرق چندانى ندارد كه رييس جمهور رژيم، آخوند «خندان» خاتمی باشد، يا پاسدار «اخمو» احمدىنژاد و غيره. واقعيت اين است كه جامعه ديگر ترسى از دم و دستگاه رژيم جمهورى اسلامى ندارد. زيرا مبارزه مردم آگاه به آن درجه از رشد و آگاهى طبقاتى رسيده است كه احمدىنژادها قادر نيستند، جنبش اعتراضى مردم را به دوران سالهاى سياه 60 و 62 باز گرداند، به ويژه نيروى جوانى كه در دوران حكومت اسلامى متولد شدهاند، همواره براى آزادى، برابرى، رفاه، شادى و تحولات عميق اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى مبارزه مىكنند.
مردم کردستان، در اوایل انقلاب بهمن 57، به دلیل این که خواهان حق و حقوق دمکراتیک و آزادی¬های سیاسی خود بودند، زیر بار زور و ستم رژیم جمهوری اسلامی نمی¬رفتند، مورد خشم جمهوری اسلامی و خمینی قرار گرفتند. رژیم نیروهای سرکوبگر خود و گروه¬های وحشی حزب¬الهی را به کردستان فرستاد تا مردم انقلابی و آرادی¬خواه را سرکوب کنند. روز 27 اسفند ماه 1357، نيروهاى مستقر در پادگان سنندج، شهر را مورد حمله قرار دادند كه در اثر اين حمله وحشيانه دهها نفر جانباختند و صدها نفر نيز زخمى گرديدند. در دومين روز جنگ ارتش جمهورى اسلامى بر عليه مردم شهر سنندج، صديق كمانگر سخنگوى موقت سنندج، در نامهاى به خمينى، نوشت: «اين درگيرى مسلحانه از طريق صفدرى نماينده دولت و پادگان سنندج تحميل شده است.» بدنبال اين واقعه طالقانى، در راس يك هيات دولتى وارد سنندج شد و با نمايندگان كردستان براى تشكيل شوراى 11 نفرى شهر، به توافق رسيد و اوضاع كمى آرام شد. اما رژيم، به اعزام نيروهاى سركوبگر به كردستان، به تبليغات دروغين براى انحراف افكار عمومى و انواع و اقسام توطئههايش ادامه داد.
در آن دوره مردم شهرها و روستاىهاى كردستان، توسط شوراها و كميتههاى انقلابى اداره امور را در دست داشتند و تا حدودى بر مذاكرات سازمانها و نمايندگان منتخب مردم با نمايندگان رژيم، نظارت مىكردند.
هنگامى كه مذاكرات نمايندگان رژيم در كردستان جريان داشت مردم تركمن صحرا مورد هجوم نيروهاى وحشى جمهورى اسلامى قرار گرفتند كه صدها تن كشته و مجروح شدند. نيروهاى ارتش و حزبالهى، به شهر گنبد كاووس حمله كردند و نيروهاى سياسى تركمن صحرا را به خاك و خون كشيدند. خلخالی، فقط در یک روز 94 نفر از فعالین سیاسی ترکمن صحرا را اعدام کرد.
عوامل رژيم در تاريخ 31 فروردين ماه 1358، يك جنگ داخلى كرد و ترك را در شهر نقده راه انداختند. پاسداران تحت فرمان ملاحسنى و نيروهاى ارتش اين شهر را ويران كردند و حتا اموال مردم را نيز به غارت بردند. در اين جنگ داخلى طراحى شده، مردم كرد مجبور شدند خانه و كاشانه خود را ترك نمايند.
در اين ميان مردم شهرهاى كردستان و نيروهاى سياسى، بر عليه جنگ و خشونت رژيم، دست به تظاهرات و بسيج تودهاى زدند. اما نيروهاى سپاه پاسداران در شهر مريوان به روى تظاهركنندگان آتش گشودند كه فقط روز 23 تير ماه، 24 نفر جان خود را از دست دادند و بيش از 40 نفر نيز زخمى گرديدند. هواپيماهاى جنگى با هدف آفريدن رعب و وحشت بيشتر بر روى شهرهاى كردستان به پرواز درآمدند و ديوار صوتى را شكستند. مردم مريوان اجبارا شهر را ترك كردند كه به كوچ سياسى معروف است. ارتش و سپاه پاسداران تحت فرماندهى چمران، به شهر پاوه حمله كردند.
پس از اين همه جنگ و جنايت و كشتار و تخريب سپاه پاسداران و ارتش در شهرهاى كردستان، روز 27 مرداد ماه 1358، خمينى با صدور اطلاعيهاى به ارتش و حزبالله فرمان داد كه با تمام قوا به شهر پاوه حمله كنند.
متن فرمان خمينى چنين است: «فرمان امام به عنوان فرمانده كل قوا درباره حوادث پاوه، 27 مرداد 58
از اطراف ايران گروههاى مختلف ارتش و پاسداران و مردم غيرتمند تقاضا كردهاند من دستور بدهم به سوى پاوه رفته، غائله را ختم كنند. من از آنان تشكر مىكنم و به دولت و ارتش و ژاندارمرى اخطار مىكنم، اگر با توپها و تانكها و قواى مسلح تا 24 ساعت ديگر حركت به سوى پاوه نشود، من همه را مسئول مىدانم.
من به عنوان رياست كل قوا به رييس ستاد ارتش دستور مىدهم كه فورا با تجهيز كامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهاى ارتش و ژاندارمرى دستور مىدهم كه بىانتظار دستور ديگر و بدون فوت وقت با تمام تجهيزات به سوى پاوه حركت كنند و به دولت دستور مىدهم وسايل حركت پاسداران را فورا فراهم كند.
تا دستور ثانوى، من مسئول اين كشتار وحشيانه را با قواى انتظامى مىدانم و در صورتى كه تخلف از اين دستور نمايند با آنان عمل انقلابى مىكنم. مكرر از منطقه اطلاع مىدهند كه دولت و ارتش كارى انجام نداهاند. من اگر تا 24 ساعت ديگر عمل مثبت انجام نگيرد، سران ارتش و ژاندارمرى را مسئول مىدانم. والسلام روحاللهالموسوى الخمينى، 27 مرداد 58»(روزنانه كيهان و اطلاعات، 27 مرداد ماه 58(
بدين ترتيب با اين فرمان جانيانه خمينى، ارتش، ژاندارم، سپاه پاسداران و نيروهاى حزبالله راهى كردستان شدند تا دست به قتلعام مردم كردستان و ويران كردن شهرها و روستاها و سوزاندن مزارع بزنند.
در اين جا ذكر دو نكته ضرورى است: 1_ رژيم جمهورى اسلامى و رهبر آن خمينى، اين جنگ ويرانگر و جهل و جنايت به مردم انقلابى كردستان و نيروهاى سياسى آن تحميل كردند. 2_ يك بار ديگر تاريخ اثبات كرد كه اگر ارتش و همه نيروهاى سركوبگر، بلافاصله پس از پيروزى انقلاب منحل نشوند، در خدمت حاكمان جديد قرار خواهند گرفت. از اينرو بىخود نبود كه در روزهاى آخر رژيم سلطنتى، نيروهاى ارتجاعى شعار «ارتش برادر ماست، خمينى رهبر ماست!» را سر دادند تا پيشاپيش مانع انحلال آن شوند. اساسا ارتشهاى بورژوازى جهان، به عنوان حافظ دولت و منافع سرمايهدارى تربيت مىشوند و در مقابل مردم و مبارزات آن قرار مىگيرند.
قدارهبندان رژيم جمهورى اسلامى، يك روز قبل از صدور فتواى خمينى براى حمله به كردستان، در شهر تهران به دفاتر احزاب سياسى، روزنامهها، دانشگاه و مراكز كانون نويسندگان و وكلا حمله كردند و اين مراكز را تخريب و تعطيل نمودند.
نيروهاى سركوبگر جمهورى اسلامى، با كليه جنگافزارهاى سبك و سنگين، توپ و تانك و هواپيما و هليكوپتر به كردستان يورش بردند. روز 28 مرداد 11 نفر از جوانان پاوه را بدون هيچگونه دادگاهى تيرباران كردند. خمينى، در 28 مرداد دستور حمله به سنندج را نيز صادر كرد.
روز 28 مرداد 58، خلخالى آدمكش به عنوان حاكم شرع از سوى خمينى، براى راه انداختن اعدامهاى دستهجمعى بدون محاكمه، به كردستان اعزام گرديد. روز 29 مرداد ماه، آذرى قمى در تهران، توقيف 22 روزنامه را صادر كرد.
خلخالی، در کتاب خاطرات خود که نوشته¬های روزنامه¬های وقت نیز ضمیمه آن است، در سال 1380 توسط نشر سایه انتشار یافته، درباره وقایع کردستان چنین می¬نویسد: «دیروز یازده نفر در سنندج و پریروز نه نفر در مریوان، با رای دادگاه انقلابی به مرگ محکوم شدند... اعدام 20 نفر دیگر: آیت¬الله خلخالی دیروز وارد سقز شد و در محل تیپ سقز دادگاه صحرایی خود را برای رسیدگی به پرونده¬های دستگیرشدگانی که در حوادث سقز دست داشتند و حمله به تیپ سقز و گردان¬هایی که از سنندج و کرمانشاه اعزام شده بودند، حمله کرده بودند، تشکیل جلسه داد و به اتهامات بیست نفر افسر و درجه¬دار ژاندارمری و ارتش و غیرنظامیان رسیدگی کرد. عده¬ای از افسران و درجه¬داران موقعی که به پادگان حمله شده بود، سر خدمت حاضر نشده بودند که در نتیجه متهم به همکاری با مهاجمان شدند...»
آيتالله منتظرى، نايب امام نيز گفت: «حوادث كردستان عكسالعمل شكست امپرياليسم و صهيونيسم است. مردم سراسر كشور آمادگى خود را براى سركوب اشرار در كردستان اعلام كرد، خلخالى به _فرمان امام_ به كردستان اعزام شد.»
روز 29 مرداد ماه، نيروهاى ارتش و پاسدار بخشى از شهر سنندج را به تصرف خود درآوردند. همين روز 7 نفر از مردم پاوه در زندان دیزلآباد اعدام شدند. روزنامه كيهان روز 30 مرداد ماه، خبر از تيرباران 9 نفر ديگر در پاوه را داد. درگيرىهاى شديد ارتش سركوبگر و نيروهاى بسيج و سپاه از يكسو و مقاومت نيروى پيشمرگ از سوى ديگر در تمام شهرهاى كردستان ادامه يافت.
آنچه كه اشاره شد، تنها چند نمونه از انبوه جنايات بىشمار رژيم جمهورى اسلامى در كردستان، در ماههاى اول بهار و تابستان 1358 است. البته در اين جنايات دولت موقت بازرگان، بنىصدر، تودهاى_اكثريتى، جريانات به اصطلاح ملى_مذهبى و همه جناحهاى رژيم در يك صف واحد در به شكست كشاندن انقلاب و سركوب خونين انقلابيون آزادىخواه، چپ و كمونيست و قتلعام مردم كردستان شريك و سهيم بودهاند. امروز بسياری از عناصر رژيم كه لقب «روشنفكر، دكتر، استاد دانشگاه، ليبرال و...» را با خود يدك مىكشند، در آن سالها اسلحه به دوش، راهى كردستان شدند و براى كشتن مردم انقلابى كردستان كه در مقابل جهل و جنايت و خشونت رژيم مقاومت مىكردند، با هم مسابقه دادند و به پست و جاه و جلال و مقام و ثروت نيز رسيدند.
نيروهاى سياسى و نيروى پيشمرگ با حمايت و پشتيبانى مردم انقلابى در دفاع از حرمت انسانى و آزادىهاى فردى و اجتماعى، در مقابل نيروهاى جنگطلب و آدمكش جمهورى اسلامى، دست به مقاومت قهرمانانه و جسورانه زدند. ياد همه پيشمرگانى كه در راه آزادى و سوسياليسم جان باختند، گرامى باد!
در اين ميان كومهله، به عنوان يك جريان سوسياليستى كه از سالهاى 1348 فعاليت سياسى خود را به دليل اختناق به طور زيرزمينى آغاز كرده بود، در انقلاب 57 شركت فعال داشت، سریعا به يك جريان اجتماعى و محبوب در ميان مردم كردستان تبديل گرديد. اين سازمان سوسياليستى، در متحد و متشكل كردن مردم كردستان در شوراها و كميتههاى انقلابى، نقش تاريخى به سزايى داشت. از سوى ديگر اين سازمان، توافقات پنهانى و سياستهاى راست جريانات ناسيوناليست و ارتجاعى كرد با رژيم را نقش برآب مىكرد و هر مسئلهاى را با مردم انقلابى در ميان مىگذاشت. به همين دليل پس از انقلاب 57، طولى نكشيد كه كومهله، به عنوان يك جريان اجتماعى محبوب نه تنها در كردستان، بلكه خارج از كردستان تبديل شد.
در سالهاى سياه 60 و 62 در اوج بربريت رژيم جمهورى اسلامى، در حالى كه برخى از سازمانهاى سياسى دچار بحران شدند و يا در اثر حملات پىدرپى نيروهاى سركوبگر رژيم متلاشى گردیدند، كومهله با جسارت و با پشتوانه اجتماعى كارگران، زنان، جوانان و مردم زحمتكش در سال 1362، براى تشكيل حزب كمونيست ايران پيشقدم شد. علاوه بر آن، در تشكيل حزب كمونيست ايران، بسيارى از كمونيستهاى سراسر ايران و برخى سازمانها نيز دخالت فعال داشتند.
كومهله، گامبهگام در سمينارها و كنگرههاى خود سياستهايش را براساس سوسياليسم علمى تدقيق كرد و آنچنان در دل جنبش كارگرى، زنان، جوانان و مردم زحمتكش كردستان قرار گرفت كه جدا كردن آن از بطن جامعه كردستان، كارى بس سخت و دشوار است.
بنابراين مهمترين ويژهگى كومهله، سياستهاى كارگرى كمونيستى و انترناسيونايستى و وجهه اجتماعى آن است كه همواره افق رهايى مردم كردستان را در مبارزه مشترك طبقاتى سراسر ايران و سرنگونى رژيم جمهورى اسلامى با يك انقلاب اجتماعى دنبال مىكند.
بدين ترتيب همه سياستها و پراتيك سوسياليستى كومهله، در طول 27 سال حاكميت جمهورى اسلامى، كه نكته اتكايش حضور فعال در ميان كارگران، زنان، جوانان و مردم محروم و زحمتكش كردستان و حتا خارج از آن است، با مبارزه پىگير، هدفمند و جانفشانىهاى زيادى به دست آمده است.
تحولات اخير كردستان
از هشتم جولاى 2005، مردم كردستان، به دنبال حمله رژيم به تعدادى از جوانان و كشتن شوانه قادرى جوان مهابادى، بر عليه وحشىگرى و خشونت رژيم دست به اعتراض زدند. رژيم، تصور مىكرد با كشتن شوانه قادرى و با آفريدن رعب و وحشت جلو خيزش تودهاى جامعه كردستان را خواهد گرفت، سخت در اشتباه بود. تظاهرات آرام مردم مهاباد، با خواست معرفى و محاكمه عاملين و عامرين شكنجه و قتل شوانه قادرى، با حمله و خشونت وحشيانه نيروهاى سركوبگر مواجه شد.
بدنبال واقعه مهاباد، مردم شهرهاى ديگر كردستان، در همبستگى با مردم مبارز مهاباد و محكوم كردن قتل شوانه قادرى و حمله به تظاهرات مردم مهاباد، دست به تظاهرات و تحصن زدند كه با حمله نيروهاى انتطامى و بسيج و پاسدار و نيروهاى ضدشورش روبهرو گرديدند.
نيروهاى سركوبگر جمهورى اسلامى در طول يك ماه مبارزه، بيش از 25 نفر از معترضين را به قتل رساندند، صدها نفر را زخمى كردند و بيش از هزار نفر را دستگير و زندانى نمودند. همچنين رژيم، نيروهاى سركوبگر خود را از شهرهاى ديگر به كردستان آورد و حالت فوقالعاده نظامى اعلام نشدهاى را بر قرار ساخت.
اعتصاب عمومى
كومهله، كه همواره در اعتراضات تودهاى كردستان، دخيل است، روز 16 مرداد را روز اعتصاب عمومى اعلام كرد. در بخشى از فراخوان كومهله، چنين آمده است:
«اكنون مدت بيش از سه هفته است كه شهرهاى كردستان به ميدان اعتراضات و رودررويى تودههاى مردم با رژيم جمهورى اسلامى تبديل شده است. اين حركت انقلابى به دنبال يورش درندانه نيروهاى سركوبگر رژيم به جمعى از جوانان شهر مهاباد، شكنجه وحشيانه و اعدام يكى از جوانان پرشور اين شهر آغاز شد.
بدنبال اين جنايت نيروهاى رژيم، معرفى و محاكمه علنى آمرين و عاملين آن به محور مطالبات مردم در جريان راهپيمايىها و اعتراضات تودهاى تبديل شد. اما اين خواست عادلانه مردم كردستان از همان ابتدا تاكنون با يورش نيروهاى انتظامى و عكسالعمل خشونتبار آنها روبرو شده است...
به همين مناسبت كومهله همه مردم آزادىخواه كردستان را به يك اعتصاب عمومى روز يكشنبه 16 مرداد ماه فرا مىخواند. كومهله از مردم آزادىخواه شهرهاى كردستان مىخواهد كه در اين روز با بستن مغازهها، بازار و تعطيلى كارخانه، كارگاه، ادارات، مدارس و دانشگاهها شهرها را يكپارچه به اعتصاب بكشانند. بگذاريد تنها و تنها آن مراكزى كه نيازهاى بسيار فورى و حياتى مردم را تامين مىكنند به فعاليت خود ادامه دهند...»
در اين فراخوان، مطالبات مردم كردستان در اعتراضات سه هفته گذشته، چنين فرموله شده است:
«_ معرفى و مجازات عاملين جنايات شهر مهاباد و ديگر شهرهاى كردستان
_ آزادى بدون قيد و شرط كليه دستگيرشدگان
_ پايان دادن به شرايط غيرعادى و حكومت نظامى در شهرهاى كردستان و بازگرداندن نيروهاى رژيم به پادگانها
_ به رسميت شناختن حق مردم كردستان در برپايى راهپيمايى و تجمعات اعتراضى با هدف دستيابى به حقوق و مطالباتشان.»
كومهله در پايان فراخوان اعتصاب، خطاب به مردم آزاده كردستان و جوانان انقلابى كردستان، تاكيد مىكند:
«پيشبرد اين حركت و نشان دادن صف مقاومت متحدانه و يكپارچه در برابر رژيم جمهورى اسلامى در گرو پيشگيرانه شماست.
با كوشش خستگىناپذير خودتان پيروزى اين اعتصاب عمومى را كه رمز اتحاد و همبستگى مردم كردستان در مقابل رژيم و سرمايهاى براى پيشروىهاى آينده است را تضمين كنيد.»
همه مىدانيم كه دعوت مردم كردستان به يك اعتصاب عمومى آن هم از سوى يك سازمان سوسياليستى، تقريبا پس از سالهاى 1360 بىسابقه بوده است. این اعتصاب، از یک¬¬سو يك زورآزمايى قوى و نمايش قدرت با رژيم بود و از سوی دیگر برای بالا بردن روحیه انقلابی و اعتماد به نفس بيشتر مردم كردستان به نيروى متحد خود و سراسر ايران نقش موثری داشت.
فراخوان كومهله، با حمايت و پشتيبانى مردم انقلابى كردستان و اكثريت نيروهاى سياسى چپ و كمونيست و بسيارى از شخصيتهاى سياسى، فرهنگ و هنرى و اجتماعى قرار گرفت. با وجود خفقان، برخى تشكلهاى كارگرى شهرهاى ديگر در تهران، وبلاگنويسها، جوانان نيز با انتشار اطلاعيههايى از فراخوان كومهله براى اعتصاب عمومى حمايت كردند.
جريانات راست و ناسيوناليست كرد و غيركرد، نه تنها از اين اعتصاب حمايت نكردند، بلكه تلاش هم نمودند كه مردم را از شركت در اين اعتصاب منصرف سازند. اما مردم آزادىخواه هيچ اهمیتی به اين سياستها ندادند و در راستاى تحقق مطالبات خود به طور يكپارچه و متحد در اين اعتصاب عمومى شركت كردند.
عكسهايى كه در روز اعتصاب عمومى از شهرهاى كردستان، در سايتهاى اينترتى منتشر شده است، خيابانها خالى و مغازهها تعطيل و مردم در خانههايشان ماندهاند را منعكس مىكنند.
«بيانيه كميته مركزى كومهله به مناسبت پيروزى شكوهمند اعتصاب عمومى 16 مرداد در كردستان»، روز 17 مرداد منتشر گرديد كه در بخشى از آن چنين آمده است:
«16 مرداد با اعتصاب عمومى، يكپارچه و با شكوه مردم آزادىخواه به تاريح جنبش انقلابى كردستان پيوست. مردم مبارز كردستان بعد از يك ماه رودررويى و مقابله با وحشىگرى نيروهاى سركوبگر جمهورى اسلامى در روز 16 مرداد در جريان يك اعتصاب عمومى، هماهنگ و سازمان يافته كه تمام شهرهاى كردستان را در برگرفت، قدرت و اتحاد و همبستگى خود را در مقابل رژيم جمهورى اسلاممى به نمايش گذاشتند. آنها با اين اعتصاب عمومى مبارزات اخير در شهرهاى مختلف را با يك زنجير محكم به هم گره زدند و زمين را زير پاى رژيم اسلامى در كردستان داغتر كردند. مردم انقلابى كردستان با اين اقدام بىنظير و شكوهمند خود ظرفيت والايى از فرهنگ مبارزاتى پيشرو، سازمانيابى و هوشيارى سياسى را از خود نشان دادند و با اين پيروزى، در مبارزه با رژيم جمهورى اسلامى و براى تحقق خواستهاى عادلانهشان يك دوره را پشتسر گذاشتند و به مرحله نوينى پا نهادند. مرحلهاى كه در آن عنصر آگاه، سازمانپذيرى و كاردانى، نقش تعيينكنندهاى را در پيشبرد مبارزات مردم ايفا خواهند كرد.»
در بخش ديگرى از اين بيانيه در رابطه با تاثير اين اعتصاب عمومى در مبارزه سراسر ايران مىخوانيم:
«پيام اين اعتصاب عمومى براى مردم مبارز در سراسر ايران نيز روشن و اميدبخش بود. مبارزات اين دوره مردم كردستان براى جنبشهاى آزادىخواهانه و رهايىبخش در سراسر ايران الهامبخش خواهد بود و آنروز دور نيست كه همه مردم كارگر و زحمتكش و ستمديده در سراسر ايران بازو در بازوى هم، در صفوف فشرده به پا خيزند، شر اين رژيم را از سر خود كم كنند و آينده روشن خود را به دست خود بنا نهند.»
اين بيانيه چنين به پايان رسيده است: «درود بىپايان به مردم رزمندهاى كه علىرغم كارشكنىها و سنگاندازىهاى دوستان دروغين مردم در روز 16 مرداد به فراخوان كومهله پاسخ مثبت دادند و برگ زرين ديگرى بر تاريخ پرافتخار مبارزات خود افزودند. اين پيروزى را به آنها و به همه مبارزين پرشورى كه با جانفشانى و كاردانى و تلاش شبانهروزى اين حركت بزرگ تودهاى را سازمان دادند، تبريك مىگوييم. با اميد كه پيروزى درخشان روز 16 مرداد مقدمه پيشروى بيشتر و پيروزىهاى شكوهمندترى باشد.»
اعتصاب عمومى و احزاب
اعتصاب عمومى از سوى تشكلهاى كارگرى و جوانان شهرهاى ديگر ايران مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت و اكثريت سازمانهاى چپ و كمونيست نيز از فراخوان كومهله حمايت كردند. به دليل ليست طولانى حمايت سازمانهاى چپ و كمونيست از اعتصاب عمومى 16 مرداد، از ذكر اسامى آنها صرفنظر مىكنيم؛ علاقهمندان مىتوانند به سايت «پيام»، «حزب كمونيست ايران» و «كومهله» مراجعه كنند و ليست اين سازمانها و مواضع آنها در حمايت از اعتصاب عمومى را مطالعه نمايند.
حزب دمكرات كردستان ايران، روز اعتصاب عمومى ساكت ماند اما جريانى كه از موضع راست چند سال پيش از كومهله انشعاب داد و متاسفانه نام «كومهله_سازمان انقلابى زحمتكشان كردستان ايران» را بر خود نهاد، با انتشار اطلاعيهاى تلاش كرد در اعتصاب عمومى روز 16 مرداد اخلال به وجود آورد و به مردم بگويد كه اعتصاب نكنند. اين جريان پس از انشعاب به غايت سياستهاى راست اتخاذ كرد، حتا به طور رسمى در كنگرههاى «سازمان فدائيان خلق ايران اكثريت»، شركت مىكند و با آن اطلاعيه مشترك مىدهد كه اكثريت همراه با حزب توده در اوايل انقلاب در حمله جمهورى اسلامى به كردستان با فرمان خمينى، جنبش انقلابى كردستان را آمريكايى مىناميدند و خواهان مسلح شدن سپاه پاسداران به سلاح سنگين و كشتار مردم كردستان و قلع و قمع انقلابيون بودند. در انتخابات رياست جمهورى و مجلس از مردم مىخواستند به خامنهاى و خلخالى راى دهند و همكارى تنگانتگى با سپاه پاسداران و ديگر ارگانهاى رژيم داشتند. در هشت سال گذشته نيز به حاتمى و جناح دوم خرداد رژيم آويزان شده بودند.
بدون شك مردم انقلابى كردستان، در رابطه با سياستها و عملكرد سازمانهاى سياسى دخيل در جامعه كردستان، قضاوت عادلانه و واقعبينانهاى خواهند داشت.
تحرك رژيم
هنگامى كه سردمداران و ارگانهاى سركوب رژيم، ابعاد و عمق گسترده اعتصاب عمومى 16 مرداد ماه به فراخوان كومهله را ديدند، با نگرانى به حركت درآمدند و بنا به اقرار موسوى لارى وزير كشور، جلساتى براى بررسى وقايع كردستان، در شوراى امنيت ملى، نهاد رياست جمهورى، دبيرخانه امنيت ملى، وزارت كشور، وزارت اطلاعات، كميسيون امنيت ملى مجلس، فرماندهان نيروهاى انتظامى و غيره برگزار كردند. هر كدام از سردمداران رژيم مانند هميشه به ياوهگويى و تحريف واقعيتهاى اعتراض عمومى مردم كردستان پرداختند.
روزنامه آفتاب، روز يك شنبه 16 مرداد، در رابطه با وقايع كردستان به نقل از وزير كشور نوشت: «حجتالاسلام و المسلمين موسوى لارى در حاشيه همايش فرماندهان نيروى انتظامى جمهورى اسلامى ايران در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: ... موضوع نآرامىها در وزارت كشور، شوراى امنيت ملى و همچنين دبيرخانه شوراى امنيت ملى طى جلساتى پيگيرى شد و افرادى از سوى استانداران، مسئول پيگيرى و تبيين واقعيات براى مردم شدند.»
سايت بىبىسى، 7 اوت 2005، در رابطه با اعتصاب عمومى در شهرهاى كردستان، نوشت: «به گفته جعفر آيينپرست، نماينده مهاباد در مجلس ايران، مردم مناطق كردنشين، از جمله در شهرهاى اشنويه، پيرانشهر، سردشت، سنندج، ديواندره، كامياران و سقز براى اعتراض به وقايع و درگيرىهاى هفتههاى اخير، در اعتصاب به سر مىبرند و كليه مغازهها بسته شده است... جعفر آيينپرست كه روز شنبه با محمود احمدىنژاد، رييس جمهور جديد ايران نيز ديدار كرد به بخش فارسى بىبىسى گفت كه درخواستهاى معترضان ريشه در نارسايىهاى «سياسى، اقتصادى و اجتماعى» دارد.»
فيروز محمدى، سرپرست پزشك قانونى استان آذربايجان غربى، در گفتوكو با خبرگزارى دانشجويان ايران، احتمال شكنجه كمال اسفرممعروف به شوانه قادرى را كه چندى پيش در شهر مهاباد در اين استان به ضرب گلوله ماموران انتظامى كشته شد رد كرده و گفته كه «وى اقدام به خودزنى كرده بوده است.»
اكبر فيضى، رييس دادگسترى آذربايجانغربى بىشرمانه به خبرگزارى دانشجويان ايران گفته است «شوانه به اتهامات متعددى تحت تعقيب قرار داشت... فيض، جرايم ديگرى چون اخلال در انتخابات و پناهنده شدن به گروهكها را نيز به شوانه نسبت داده و گفته كه براى وى حكم جلب صادر شده بوده و ماموران بارها و بارها براى دستگيرى به سراغش رفته بودند اما هر بار نتوانسته بودند او را دستگير كنند...»
هياتهايى كه توسط ارگانهاى رژيم به كردستان رفتند تا ظاهرا حقايق را روشن كنند، در نتايج تحقيقات خود، مردم كردستان را متهم كرده و به تعريف و تمجيد و تشويق نيروهاى سركوبگر برخاستند كه جاى تعجبى ندارد، غير از اين تحجبآور بود.
جلال جعفرى از اعضاى منتخب تحقيق و تفحص مجلس در رابطه با حوادث كردستان، به راديو بىبىسى گفت: «آسيبها و جراحتهايى كه در تصاوير بدن كمال اسفرم ديده مىشود، از جمله كنده شدن پوست بدن او به دليل نگهدارى جسد در فضاى باز و خارج از سردخانه و همچنين استفاده از آب جوش براى غسل و شستن جنازه بوده است...» وى تاكيد كرد: «روى جسد كار شده تا عكس و فيلم براى تهييج عمومى تهيه گردد.»
سردار اسماعيل مقدم، فرمانده نيروى انتظامى جمهورى اسلامى در سنندج، شوانه را «شرور ناميد» و حملات وحشيانه نيروى انتظامى به تجمعات و تظاهرات متمدنانه مردم را «دفاع از خود» خواند. همچنين وقايع اخير كردستان را «نقشه گروهكهاى ضدانقلاب» قلمداد كرد.
شايان ذكر است كه جمهورى اسلامى، در ساختن سناريوهاى سياه براى جامعه و پرونده سازىهاى غيرواقعى و دروغين براى افراد و تبليغات غيرانسانى، تبحر غيرقابل تصورى دارد. رژيمى كه به موجوديت و حرمت انسانى كمترين ارزش و احترامى قايل نيست و تنها و تنها خود را با سركوب و كشتار و اعدام انسانها و تحميل بىحقوقى اقتصادى، سياسى و اجتماعى به جامعه نگاه می¬دارد، انتظار بیان حقیقت از سوی سردمداران و مسئولان جمهوری اسلامی، توهم و انتظاری غیرواقعی است.
جمعبندى
قبل از هر چيز مردم كردستان، در يك صف شكوهمند انقلابى متحد و متشكل در روز يكشنبه 16 مرداد ماه 84، با برگزارى شكوهمند اعتصاب عمومى، توان و ظرفيت بالاى سازمانيابى و مبارزه انقلابى خود را با اعتماد به نفس بيشترى از يكسو به رژيم جمهورى اسلامى نشان دادند و از سوى ديگر، تناسب قواى جديدى را براى جنبش كارگرى كمونيستى و آزادىخواه سراسر ايران و به طور كلى نيروهاى سرنگونىطلب ايجاد كردند. بنابراین بار ديگر جامعه ايران و منطقه شاهد خيزش مردم انقلابى كردستان، اين سنگر هميشه آزادى شدند.
مسلما تجارب و دستاورهاى اعتصاب عمومى 16 مرداد را نباید به كردستان محدود كرد. اين اعتصاب عمومى، نقطه اوج مبارزه شبانهروزى نزديك به يك ماه مردم كردستان و آغاز دوره نوينى در مبارزات انقلابى آن، در جهت سرنگونى كليت رژيم جمهورى اسلامى است.
اين اعتصاب رابطه تنگاتنگ يك سازمان سياسى با تودههاى مردم را به نمايش گذاشت و وظايف جديدى را در مقابل كومهله و حزب كمونيست ايران قرار داد. اعتصاب 16 مرداد، قدرتمندى گرايش چپ جامعه و استقبال مردم از افكار و آراى سوسياليستى و ناتوانى و به حاشيه رانده شدن گرايشات ناسيوناليستى را نیز در معرض ديد همگان قرار داد.
اكنون سئوال اساسى اين است كه بعد از اين اعتصاب و در شرايطى كه توازن قواى جديدى به وجود آمده است، چه بايد كرد و كدام اولويت را در پيش پاى جامعه كردستان قرار داد؟ اكنون بايد اقدامات كوتاه مدت و دراز مدت را با طرح و نفشه عمل در مقابل جامعه گذاشت. هنوز تعدادى از دستگيرشدگان در زندانها به سر مىبرند، در نخستين گام بايد كمپين وسيع و گستردهاى را براى آزادى همه دستگيرشدگان راه انداخت. تشكلهاى تودهاى را در كارخانهها، كارگاهها، مدارس، دانشگاهها، محلات و غيره سازماندهى كرد؛ رشد و گسترش داد؛ كمبودهايشان را بر طرف كرد و آمادگى لازم را در آنها، براى حركتهاى سرنوشتساز آتی به وجود آورد. ابزارهاى خبررسانى را گسترش داد. از حركتهاى ماجراجويانه و بىهدف پرهيز كرد. نهايت امر ضرورى است كه براى تحقق اهداف اعتصاب عمومى نهايت سعى و تلاش را به كار بست و بيش از پيش امر جنبش انقلابى مردم كردستان را به يك امر سراسرى جامعه آزادىخواه ايران تبديل كرد.
حق مسلم و طبيعى مردم كردستان و نقاط ديگر ايران است كه آزادانه در تعيين سرنوشت سياسى و اجتماعى خويش و نحوه اداره جامعه دخالت مستقيم داشته باشند. راه حل كومهله، براى كردستان، رفع ستم ملى از مردم كردستان، به رسميت شناختن حقوق و آزادی¬های مردم كردستان تا حق تشكيل دولت مستقل است. اما كومهله، بارها در اسناد، مصوبات، کنگره¬ها و بیانیه¬های رسمی خود خواهان آن شده است كه مردم كردستان در يك جنبش انقلابى سراسرى به منظور سرنگونى جمهورى اسلامى و برقرارى حكومتى مشاركت كنند كه حقوق دمكراتيك مردم را تامين كند و مشاركت مردم كردستان در يك حكومت مستقيم كارگران و مردم محروم و زحمتكش را فراهم سازد.
سنت مبارزه انقلابى در كردستان، توازن قواى مساعدتر مبارزاتى و نفوذ اجتماعى كومهله، اجازه نمىدهد كه طرحهاى بورژوازى و رژيم جمهورى اسلامى، در كردستان عملى شود. افشاى اين نقشهها و آشكار كردن اهداف واقعى كه در پشت آنها نهفته است و فراخون به دخالت عمومى مردم انقلابى در همه امور سياسى و اجتماعى، يك وظيفه تعطيلناپذير كومهله بوده است.
مسلم است كه هر گونه پيشروى جنبش انقلابى كردستان، در جنبش انقلابى سراسر ايران تاثير مىگذارد و مبارزه طبقاتى را در جهت سرنگونى سيستم سرمايهدارى و رژيم حامى سرمايه مساعد مىسازد. بنابراين ضرورى است كه موقعيت سياسى كردستان را به شهرهاى ديگر ايران نيز گسترش داد تا ملزومات عملی سياسى_تشكيلاتى اعتصاب عمومى در سراسر ايران فراهم گردد.
30 اوت 2005
Bamdadpress@telia.com