بر پشت یک نفر سوارم و او را مجبور میکنم که مرا حمل کند. با این حال، خودم و دیگران رامطمئن میسازم که برای او بسیار متاسفم و آرزومندم کاری کنم که او کمتر زیر فشار باشد. اما همه کار میکنم جز آن که از پشت او پایین بیایم.
تولستوی
دیده ای یک گلوله یا تیری، که به خاک اندر آوَرد شیری ؟
دیده ای پاره سنگ کم وزنی، که چو از مبدأش برون بپرد
دل بحر عظیم را بدرَد، در همه موج ها شود نافذ ؟
پاره ی سنگ و آن گلوله توئی، که ترا انقلاب و دست تهی
می کند سوی عالمی پرتاب...
نیمایوشیج
جهانخواران عاشق چشم و ابروی ما نیستند.
به دلیل «حاکمیت سالوس و ریا» در میهنان، خیلیها در انتظار اسکندری و «جان بولتون»ی به سر میبرند که از واشنگتن نزول اجلال فرماید و به دادشان برسد، اما نباید فراموش کنیم که سیاست دولت آمریکا در «تغییر رژیم» کشورهای مختلف، دنباله همان سیاستی است که دکتر مصدق را بر انداخت و شاه را آورد، سوکارنو را انداخت و رژیم نظامی سوهارتو را برپا ساخت، پاتریس لومومبا را ُکشت و آدمخواری چون مُوبوتو را بقدرت رساند، سالوادر آلنده را ساقط کرد و پینوشه فاشیست را به مَسند قدرت نشاند و به همین ترتیب ده ها دولت دموکرات و منتخب مردم را بر انداخت و حکومت های ضد مردمی را بقدرت رساند تا هزاران انسان را شکنجه و زندانی کرده و به قتل رسانند، تا جنبش نجات بخش ملی بعد از جنگ دوم جهانی در سه قارّه را نابود و منافع انحصارات امریکائی را حفظ کنند.
***
نفرت به حق مردم ما نسبت به دینفروشان، براین واقعیت تلخ سرپوش نمیگذارد که کشور ما از چهار سو زیر محاصره نظامی ارتش آمریکا قرار گرفته است. محاصره ای که پایگاه های نظامی گسترده ایالات متحده در ترکیه، آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی، ستاد مشترک نیروهای آمریکائی در قطر، حضور نظامی عظیم نیروهای دریائی، هوائی و زمینی آمریکا درخلیج فارس و شیخ نشین ها و سلطان نشین های کناره جنوبی خلیج فارس ... نشانگر آن است. متاسفانه این واقعیت دارد که تاریخ روابط سیاسی پنجاه سال گذشته آمریکا با ایران آکنده از تجاوز و خیانت به حقوق ملت ما از سوی دولت آمریکا، هیئت حاکمه و انحصارات نفتی و اسلحه سازی آن بوده است.
سلطه جوئی امپریالیستی تنها و تنها ذهنیت روشنفکری است !
درحالیکه طالبان نفت و دلار، بیرحمانه تر از قبل یکه تازی نموده و دروازه های همه کشورها را در اختیار تاراج انحصارات آمریکائی باز میکنند و هرجا کار و مواد اولیه ارزان تر بود، صاحبان صنایع آمریکائی خیز بردارند و عملا کارگران آمریکائی را در منگنه قرار دهند...،
در حالیکه نظریه پردازان راست افراطی، خودشان وجود «امپریالیسم» را پذیرفته و آن را برای جهان کنونی لازم میدانند و اندیشمندان آمریکائی که خود را به قدرت نفروخته اند اینگونه حقه بازی ها را افشا میکنند،
در حالیکه امثال مایکل مور و نوام چامسکی فریاد میزنند اگر آمریکا میتوانست دموکراسی بدهد به مردم خودش میداد، حقوق مدنی مردم آمریکا را لگدکوب و سندیکاهای کارگری را تصعیف نمیکرد، «نفاثات فی العقد» جادو جنبل میکنند و جهانی شدن را به رخ میکشند که ایهاالناس بشتابید. سیاست خارجی آمریکا با جهانی شدن چهره عوض کرده و سلطه جوئی امپریالیستی تنها و تنها ذهنیت روشنفکری است !
آنان با فرهنگ لغت روپرت مُرداخ، دونالد رامسفلد و پال ولفوویتز و دست اندرکاران پروژه قرن جدید آمریکا، به جوهر نهفته درکلمات تیغ میکِشند.
تجاوز ضد انسانی و غیر قانونی به کشورها را «آزاد سازی »،
تهدید نظامی آشکار را «گفتگو های رسمی »،
سیطره انحصارات آمریکائی زیر سایه وحشت و ترور سهمگین ترین ارتش تاریخ را «آزادی تجارت»و «جهانی شدن »،
به خاک سیاه نشاندن کشورها و تخریب و نابودی زیر ساخت اقتصادی آنها و بدنبال آن، دادن پیمانکاری های ده ها میلیارد دلاری به شرکتهای هالیبرتون، و «بکتل»را بازسازی کشور،
سلطه ی شرکت های چند ملیتی بر منابع ثروتهای زیر زمینی و روزمینی را گسترش مدرنیته جلوه دادند و میخواهند همه را سر ِ کار بگذارند و رنگ کنند.
شقاوت مرتجعین که به اسم دین، خون مردم را در شیشه کرده و امان از همه بریده اند، هرگز دلیل نیست که خاک در چشم مردم خود بپاشیم.
آنطور که دهها روشنفکر ترقیخواه آمریکایی نیز گفته اند و غالب روزنامه های آمریکا نیز بر آن صحه میگذارند، دو حزب جمهوریخواه و دمکرات، دو شاخه از یک حزب (حزب انحصارات عظیم آمریکایی و وال استریت) بوده و وجود «فشار گروههای مختلف المنافع» در دستگاه حاکمه امریکا آنچنان که برخی میپندارند چندان واقعی نیست...
باور کنیم جهانخواران عاشق چشم و ابروی ما نیستند و جز روی منافع خویش متمرکز نمیشوند...
چشمها را باید شست.
دولتی که به بهانه «مبارزه با تروریسم»، حقوق مدنی و اولیه مردم آمریکا (بویژه اصل Habeas Corpus) و اصلاحیه های اول تا چهارم قانون اساسی آمریکا را هم لگدمال کرده و اکنون به خود حق میدهد مکالمات تلفنی، ارتباطات اینترنتی و رفت و آمدهای مردم در معابر عمومی، فروشگاه ها، بانک ها، ورزشگاه ها، پارک ها و ساختمان های دولتی و غیره را کنتر ل کند ــ دلش برای دیگر کشورها نمیسوزد..
دولتی که برای جاسوسی علیه مردم آمریکا، درصدد به کار گرفتن میلیونها خبرچین از میان رانندگان کامیون، پستچی ها، لوله کش ها، برق کاران، رانندگان تاکسی، تعمیرکاران تلویزیون و خلاصه تمام کسانی است که به خانه های مردم آمریکا و زندگی خصوصی آنان راه دارند ــ نمیتواند خواهان آزادی و دمکراسی برای دیگر ملل باشد.
دولتی که تمام قراردادهای دوجانبه و چند جانبه بین المللی در مورد ممنوعیت آزمایشات اتمی، گسترش سلاح های کشتار جمعی اتمی، بیولوژیک، شیمیایی، گسترش مین های زمینی، ممنوعیت شکنجه و حفظ محیط زیست را در مخالفت با تمام کشورهای جهان (جز اسرائیل) زیر پا گذاشته ــ نمیتواند برای مردم ایران دموکراسی به ارمغان آورد،
دولتی که در برابر تمام کشورهای جهان برای برپایی «دادگاه جنایی بین المللی» ایستاده و از این طریق ماهیت ستمگرش را نشان داده، (که نکند کسی حتی در ُمخیله اش، به فکر محاکمه جنایتکاران جنگی آمریکا و اسرائیل بیافتد)، دولتی که به زور، بعضی کشورهای دیگر را وادار میکند نیروهای امریکا را از قوانین این دادگاه مستثنی کنند ــ نمیتواند برای دمکراسی و آزادی در ایران سینه چاک کند. چشمها را باید شست.
***
دافعه غول های تسلیحاتی و شیمیایی ایالات متحده و جنگ طلبانی چون جان بولتون را ، جاذبه مردان نیکی چون جرج واشنگتن و ابراهام لینکلن و جفرسون و باسکرویل و مارلون براندو و همفری بوگارت... توجیه نمیکند. حساب طالبان نفت و دلار جدا است.
.................................................................................
ابهام و تردید در تشخیص امپریالیزم
«مضمون برنامه حداقل یک سازمان مسلح به ایدئولوژی اسلام و جهان بینی توحید، دقیقاً ملازم با نفی همه جانبه آثار سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی امپریالیزم جهانی به سردمداری آمریکا است.
همان قدرت شیطانی، طاغوتی و کفرآمیزی که غدارترین نیروی تاراج گر تاریخ جهان را تشکیل میدهد. همان قدرتی که همراه با سایر شرکا تمام خلق های زیر سلطه جهان را در چنگال اهریمنی خود دارد... کما اینکه در تاریخ جدید ایران از مشروطه به این طرف امپریالیست ها پیوسته حامی و ارباب هر جنایت و پلیدی سفاکان بوده اند. همان ها که رضا پالانی قلدر را برما گماشتند و برایمان کودتای ۲۸ مرداد، ساواک، کشتار ۱۷ شهریور، فاجعه سینما رکس و چماقدار و رستاخیز و... به ارمغان آوردند.
همان ها که کاپیتولاسیون سیاسی خود را به تمام ابعاد زندگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ما تعمیم دادند.
از این نظر به صراحت اعلام میکنیم که
هرگونه ابهام و تردید در تشخیص امپریالیزم غدار زمان به مثابه مانع، بت و تضاد اصلی این مرحله از تاریخ از جانب هر فرد و مقام و گروه، بی تردید در این میهن فاجعه ها به بار خواهد آورد.
اعلام میکنیم که بدون درگیری قاطع انقلابی با تمام مظاهر این قدرت شیطانی هیچ مجالی برای سعادت خلق و رضای خالق و معرفی چهره راستین اسلام و گام برداشتن به جانب توحید و یگانگی اجتماعی باقی نخواهد ماند. »
از برنامه حداقل مجاهدین خلق درباره رفراندوم و انتظارات مرحله ای از جمهوری اسلامی
(روزنامه کیهان، مورخه دوشنبه ۲۸ اسفند ماه ۱۳۵۷)
***
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com