حسین شریعتمداری طی سخنان دیروز خود، کارکرد چند تابلو را مورد بحث قرار داد. به خواننده این سطور پیشنهاد می کنم آن را مورد توجه قرار دهند (متن در زیر آمده است).
می خواهم با توجه به این تابلو ها (زبان استعاره پله) به رویداد 30 خرداد نگاهی گذرا بکنم. شایان توجه اینکه در آنروز در ایران نبودم، و هرگز رابطه تشکیلاتی با مجاهدین نداشته ام، در نتیجه آنچه می نویسم یک برداشت ساده شخصی، و کاملا غیرکارشناسانه است.
در 30 خرداد 1360 همه چیز به یک تصمیم وابسته بود. آنروز، شور و فضای آنروز، امکانات آنروز را نمی توان با نگاه امروزمان ارزیابی کنیم. وقایع، احساسات و شرایطی که به آن تصمیم ختم شد زیر 33 سال گرد و غبار تاریخ نهفته شده است.
در آنروز، واقعیات سیاسی به مجاهدین حکم می کرد که وارد میدان نشوند. واقعیت نظامی هم حکم می کرد که وارد میدان نشوند. واقعیت اجتماعی هم حکم می کرد که وارد میدان نشوند. ساده اینکه، به لحاظ سیاسی، نظامی و اجتماعی ورود به یک درگیری همه جانبه با خمینی، یک خطای فاحش و دیوانه وار بود. اما این سه دلیل در برابر یک دلیل دیگر کمرنگ شده بودند. سکوت، عقب نشینی، و قبول قدرقدرتی خمینی در 30 خرداد، یعنی قبول قدرقدرتی خمینی در طول تاریخ. به لحاظ آرمانی، چنین خطا و پذیرشی غیر قابل بخشش بود.
در 30 خرداد 1360 در ایران نبودم، اما از شهریورتا چند ماهی در ایران بودم، و شاهد بودم که چگونه یک شعار توانست تمامیت نظام را به لرزه در آورد. "مرگ بر خمینی" نه یک شعار از روی خشم، بلکه یک شعار برای همیشه، در ستیز با اندیشه ای که به اعتماد مردم خیانت کرد، و یا در آینده خیانت کند، بود. به نظر من، این شعار ماه ها پیش از 30 خرداد باید داده می شد، اما باید داده می شد.
در محله اخبار از دستگیری دوست و همسایه و همشهری پخش می شد؛ و اینکهیک تیم دیگر از هم پاشید. رژیم به لحاظ سیاسی، نظامی، و اجتماعی خود را تثبیت می کرد، اما می شد دید که به لحاظ آرمانی شکست خورده است.
دست رژیم پس از جنایاتش در کردستان و ترکمن صحرا برای بسیاری در آن مناطق رو شده بود، اما پس از 30 خرداد و مهر ماه، خمینی در سطح ایران بی آبرو شد و چهره اش برای همیشه از ماه به لجن کشانده شد.
بخشی از فرمان خمینی در27 مرداد 58 در صدور حکم حمله به کردستان، موقعیت مبارزان در آن دوران را ترسیم می کند:
".. از اطراف ایران گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم، اگر با توپها و تانکها و قوای مسلح تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم.."
در همانروز خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در قم در بارهٔ درخواست مردم کردستان برای خودگردانی چنین گفت: "... مرزها را آزاد کردند، قلمها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال این که اینها یک مردمی هستند... اینها خرابکارند، دیگر با این اشخاص نمیشود با ملایمت رفتار کرد... اینها یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. اینها را ما نمیتوانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان میخواهد بکنند. حالا هم اعتراض کردهاند که خود شماها دارید این کارها را میکنید. نظیر آنها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند... خودشان ایجاد غائله میکنند بعد گردن مردم میگذارند... یک چنین مردمی هستند... با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار میکنیم.." (روزنامههای کیهان و اطلاعات و...، شنبه27 مرداد ماه 1358)
بخشی از پیام خمینی در 28 خرداد 60: "... امروز و روزهای آینده ٬ روز شکست جریان دشمنان قسم خورده اسلام است. روز شکست فرد یا افراد نیست. روز شکست جریانی است که به اسلام معتقدنیستند و اگر هم باشند ٬ مسلّماًتاحدودی است که با قوانین غرب برخورد و مخالفتی نداشته باشد. روز شکست جریانی است انحرافی که حضور به موقع شما ٬پایه های آن را لرزاند و فرو ریخت.دوستان عزیزم! بسیار دقت نمایید و کاملاً بهوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید ... خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به یکایک شما احترام میگذارد و یکایک شما را رهبر خودش می داند؛ که بارها گفته ام: من با شما یکی هستم و رهبری در کار نیست. من خوب درک می کنم که حضور شما در این روزهای حسّاس به چه معنایی است ٬ و به امید پیروزی نهایی شما بردشمنان تان روزشماری می کنم. ... افسران ٬ درجه داران و سربازان رشید اسلام ٬ شما خوب می دانید که منافقین ٬ که امروز به عنوان طرفداران پروپاقرص« بعضی ها » اطراف آنها را گرفته اند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجار و درگیری مسلّحانه می زنند و هر روز در گوشه ای تشنّج می آفرینند ٬همان ها بودند که از روز اول شعار« انحلال ارتش » را سر می دادند. من با قدرت ملت دلاور ٬ مقابل ضدانقلاب که تصمیم گرفته است بعضی از افراد رابهانه قرار داده و علیه شما هر روز دست به اغتشاش بزند ٬ خواهم ایستاد... امروز ٬ منافقین و جبهه ملی و حزب دمکرات و تمامی ضدانقلابیون ٬ دست در دست یکدیگر گذاشته اند تاشما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند. مگر نمی بینید که هر روز در گوشه ای جمع می شوند و دست به خرابکاری می زنند؟... شما مردم عزیز ٬ هوشیارباشید و آرامش خودتان را حفظ کنید... و با حضور دائمی خود ٬ تلاش هرج و مرج طلبان را خنثی کنید..."
به نظر من، مجاهدین خیلی عیب دارند، و رفتار آنها در مواردی غیر قابل قبول است، اما پایداری مجاهدین در ستیز علیه خمینی، فدا وایثاری که تک تک اعضای مجاهدین در این35 سال از خود نشان داده اند، و رژیمی که مدعی بود و زیر سایه «روح» الله پنهان شده بود را تا به این حد افشا کردند، نباید از خاطره تاریخ حذف شود. نباید از خاطرها برود که از بهمن 1357، تعداد زیادی شهروند کُرد و لُر و ترکمن و آذری و عرب و بلوچ به قتل رسیده بودند، که سعید سلطانپور سه ماه پیش از 30 خرداد دستگیر شد، تا در 31 خرداد به قتل برسد، که بنی صدر خلع شد، که ستم ستیزی ماه ها پیش از 30 خرداد شروع شده بود، که 30 خرداد نقطه جوشش یک "ستیز بزرگ" بود.
درود به تمام جانباختگان مبارز و مجاهد خلق ایران
علی ناظر
30 خرداد 1393
irancrises@gmail.com
-------------------------------------------
شریعتمداری شیوه «جنگ تابلوها» را تشریح کرد
» سرویس: سياسي - سياست داخلي
کد خبر: 93032916302
پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۷
مدیر مسوول روزنامه کیهان بر لزوم توجه و شناخت حقیقی از حربههای دشمنان تاکید کرد و گفت: زمانی که تابلویی بلند شد باید متن تابلو را با متن شناسنامه آن افراد مقایسه کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)منطقه قم، حسین شریعتمداری در همایش هم اندیشی سخنرانان هیات رزمندگان اسلام در مدرسه عالی دارالشفا اظهار کرد: رفتار عمومی برخواسته از افکار عمومی است، پس کسانی که میتوانند افکار عمومی را مدیریت کنند، توان مدیریت رفتار عمومی را نیز دارند؛ اساس جنگ افکار، یا جنگ نرم از همین نقطه ناشی میشود.
وی افزود: یکی از ابزار جنگ نرم آن است که حریف روی نقطه ایدهالی که برای حرکتتان تعیین کردهاید تمرکز کند و آن را به رخ مخاطب بکشد و نتیجهاش این است که مخاطب گامها تاکنون پیموده را نادیده میگیرد و انقلاب را بیآینده نشان دهند. معمولا راهی که برای مقابله با این ترفند بیان میشود مقایسه گفتارهاست.
وی ادامه داد: حرکت از پله دوم از دیگر ترفندهایی است که دشمنان در جنگ نرم به کار میبرند؛ در این ترفند حریف برای انحراف اذهان از خطاهایی که انجام دادهاند، سعی میکند پلههای اول را نادیده بگیرد و نگوید هدف اصلی و اولیه چه بوده است. شیوه حرکت از پله دوم وقتی لحاظ میشود که پله اول سرنوشتساز است؛ اینکه حریف از اشاره به پله اول میترسد و میداند که پله اول برای او تعیین کننده است.
مدیر مسوول روزنامه کیهان یادآورشد:از دیگر شگردهای دشمنان در جنگ نرم، تفاوت تابلو و شناسنامه است؛ یعنی اینکه افرادی را زیر یک تابلو نام میبرند ولی شناسنامه این افراد همخوانی با این تابلو ندارد؛ مثل اینکه افرادی تابلوی مبارزه با فساد را بالا میبرند که خودشان فاسد هستند.
وی اظهار کرد: هر وقت تابلویی بلند شد باید متن تابلو را با متن شناسنامه آن افراد مقایسه کرد؛ در غیر این صورت ممکن است جابجاییهای خطرناکی صورتگیرد و خطر این جریان هم این است که این افراد وارد فضاهایی میشوند که نباید بشوند. در این گونه مواقع یکی از مهمترین راههای مقابله، کشف پاشنه آشیل حریف است؛ به این معنی که نمونههای مستند و قابل ارایهای از ناهمخوانی افراد تابلو به دست با متن تابلو ارایه کنید.
وی خاطرنشان کرد: مشابهسازی از دیگر روشهای جنگ نرم است؛ بسیاری از این شبیهسازیها بسیار کودکانه و سطحی است؛ شبیهیابی در کنار شبیهسازی قراردارد که این شبیهیابی است که ناشی از حکمت است.
شریعتمداری گفت: جنگ تابلوها از دیگر نکات خاص جنگ نرم است؛ یعنی اینکه این تابلوها هستند که با هم میجنگند نه افرادی که آنها را در دست دارند؛ یعنی انتخاب آن تابلویی که با آرمانشهر افراد نزدیکتر هستند. از دیگر شگردهای این جنگ، انگارهسازی است؛ انگاره، تصویر غیرواقعی از واقعیت است؛ انگاره را عمدتا برای تحریف تاریخ نزدیک به کار میبرند که به خصوص علیه مقام معظم رهبری به شدت از این شگرد استفاده کردند.
وی افزود: رسانه یو اس ای تو دی بیان میکند که ما با ابرحریفی چون آیتالله خامنهای روبرو هستیم که نقشه راه ما را میداند که از اعتبار همراه با اعتماد در میان مردمش برخوردار است. والرشتاین بیان میکند که همه دکترینها به زوال میروند به جز دکترین ولایت فقیه امام که نمیدانم چرا روز به روز بر جاذبهاش افزوده میشود.
وی گفت: یکی از کاربردهای انگاره سازی خط زدن تاریخ معاصر است که راهکار آن تکرار و بیان آن تاریخ است؛ البته نمیتوانیم از این نکته غفلت کنیم که این شگرد کاردبردهای فراوانی دارد.
مدیر مسوول روزنامه کیهان با بیان اینکه «اگر رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نبود بسیاری از مدعیان امروزی باید پوتین آمریکاییها را واکس میزدند» گفت: برخی مدعی هستند که رهبرمعظم انقلاب نمیگذارد با آمریکا ارتباط برقرار کنیم اما اگر رهبری نبود از شما در طول انقلاب چیزی باقی نمانده بود.
http://www.isna.ir/fa/news/93032916302/شریعتمداری-شیوه-جنگ-تابلوها-را-تشریح-کرد