درد دلهاي علي حقوردي:
تيم تهران را قهرمان كرديم و به خانه رفتيم
حرف از كسوت ميزنند و بياحترامي كنند
علي حقوردي، مربي كشتي تهران به تشريح مسايل مختلف رخ داده بين خود و هيات كشتي تهران پرداخ.به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين مربي با سابقه و سازنده تهراني موفق شد تيم كشتي آزاد پايتخت را پس از 10 سال قهرمان كشور كند، اما حقوردي براي گرفتن جام روي سكوي قهرماني هم نرفت و از همانجا راه خانهاش را در پيش گرفت.
حقوردي در مورد مسايل رخ داده به خبرنگار ايسنا، گفت: قصد دارم ابتدا به زماني بر گردم كه تيم را به من سپردند. در شهريور ماه فلاح و اكبرنژاد حاضر به همكاري نشدند و تيم تهران زمين مانده بود، قرار بود 12 شهريور مسابقات قهرماني كشور برگزار شود. در چهار شهريور نايب رييس هيات تهران زنگ زد. من ظهر ماه مرضان با زبان روزه به دفتر هيات رفتم و به من پيشنهاد سرمربيگري تيم را دادند. من گفتم كه بايد با اكبر فلاح مشورت كنم. بعد كه به خانه آمدم دوباره مير جعفري تماس گرفت. 48 ساعت وقت خواستم كه سردار هاشمي تلفن را گرفت و گفت دير ميشود و اين كار را قبول كن اما من گفتم بايد با فلاح مشورت كنم. اكبر فلاح هم گفت ، سرمربيگري تيم تهران را قبول كن چون چكيده تيم تهران كشتيگيران خودمان هستند.
علي حقوردي ادامه داد: در اين شرايط و روي اصرار هيات كشتي تهران مسئوليت تيم را قبول كردم. مسابقات قهرماني كشور چند بار به تعويق افتاد و مسابقات در نهايت در تهران برگزار شد كه پس از 10 سال تيم تهران را قهرمان كشور كرديم، اما در همان سالن مسابقه لباسم را پوشيدم و به خانه رفتم.
وي در مورد دليل اين كار خود گفت : در مسابقات روز آخر سعيد رياحي 81 كيلويي در فينال 84 كيلوگرم به احسان اميني 90 كيلويي باخت. وقتي مراسم سكو برگزار ميشد، رياحي كمي دير به مراسم سكو آمد. هاشمي كه تصور ميكرد اينجا پادگان است، سر من كه 20 سال از او بزرگتر هستم فرياد كشيد. او كه براي كشتيگيران حرف از كسوت و احترام و ورزش پهلواني ميزند، در مقابل من كه 54 سال از زندگيام را روي كشتي گذاشتهام، احترام و كسوت را رعايت نكرد. همان جا بود كه به رختكن رفتم و لباس پوشيدم. روي سكو هم نرفتم و از همان جا به خانه آمدم. اين گونه بود كه از تيم تهران جدا شدم.
حقوردي همچنين گفت: از روز اول گفتم ابلاغ و حق الزحمه ما را معلوم كنيد. شب عيد بود كه ميرجعفري گفت براي آن چهار ماه يك سكه به شما ميدهيم. حقمان را كه ندادند هيچ، به من كه زندگيام را روي كشتي گذاشتهام بياحترامي هم كردند. به ما به چشم كارگر نگاه ميكنند چون اگر سرورشان بودم كه سرم فرياد نميكشيدند. حالا كه به چشم كارگر نگاه ميكنند حداقل بايد حق الزحمه كارگر را ميدادند. سال 88 تقدير نامه و پاداش 500 هزار توماني به من دادند، اما هيچ وقت آن پاداش پرداخت نشد. چرا براي همه چيز پول وجود دارد اما براي مربياني كه زندگيشان را روي كشتي ميگذارند، حتي ارزش و احترامي قايل نميشوند.
حقوردي در پاسخ به اين سوال كه با چه انگيزهاي در باشگاهتان كار ميكنيد ؟ گفت: در باشگاه كار ميكنيم و ثمرهاش را هيات تهران ميبرد، عيبي ندارد، بگذاريد ببرد. من با هيات كشتي تهران مشكل دارم اما با كشتي كه مشكل ندارم. كشتي عشق من است و زندگيام را روي كشتي گذاشتهام. تيمي كه بايد دهم ميشد را قهرمان كشور كرديم و اين هم نتيجهاش بود.
وي در مورد مشكلات كشتي تهران گفت: هر كس گوش شكسته است نبايد گفت كه از جنس كشتي است. خلاقيت در هيات تهران وجود ندارد. براي برگزاري نيم بند مسابقات حوزهها پيشنهاد دادم رقابتهاي هر وزن در هر روز برگزار شود و مسابقات به صورت آزاد برگزار شود . براي هر تشك هم بايد يك كميته فني جداگانه داشت تا استعدادها را پيدا كنند. اما هيچ وقت اين كارها انجام نميشوند. در همين مسابقات قهرماني كشور، كشتيگيران تهراني كه عضو يك تيم در ليگ بودند، هيچ كدام براي تيم تهران مسابقه ندادند، چون پشتشان از طرف برخيها قرص بود و هيات تهران هم تيغدار نيست تا با آن كشتيگيران برخورد كند. به يك كشتيگير 74 كيلويي مربيان ليگي ياد دادند، بگويند زانويش آب آورده تا در قهرماني كشور كشتي نگيرد، اما همان كشتيگير در باشگاه بدنسازي اسكات ميزد. با همين مصطفي آقا جاني كه روزگاري در نوجواني و جواني پيش من تمرين ميكرد هم حاضر نشد در تهران مسابقه دهد چون از طرف برخي افراد حمايت ميشد و بايد براي تيم پر مهره اش در ليگ كشتي ميگرفت. البته آن بچه هم حق دارد. برادرش محسن آقاجاني قهرمان كشور شد، اما هيات تهران به او چه داد.
مربي سازنده كشتي تهران در مورد سرمربي جديد تيم پايتخت گفت: هادي حبيبي بچه با سواد و با اخلاقي است . البته در كار بايد تجربه و صبر و حوصله هم داشت. تا به حال كار حبيبي را در تمرينات نديدهام، اما براي او و حفظ آبروي كشتي تهران آرزوي موفقيت دارم.
http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1761221&Lang=P