استعداد عجیب ما در غرق آدمها
"کوئیروش" هم غرق میشود!
ما ایرانیها استعداد عجیبی داریم در ایرانیزه کردن آدمهایی که به جامعه ما وارد میشوند. یادش به خیر سالها پیش در دوره دبیرستان معلمی در ادبیات داشتیم که یک تز جالب داشت. او میگفت در طول تاریخ اگر بنگرید ایران بارها مورد هجوم قومهای مهاجمی قرار گرفته که شاید از نظر تمدن بسیار عقبتر از کشور ما نیز بودهاند اما پس از مدتی این اقوام مهاجم در فرهنگ این تمدن بزرگ حل میشدهاند و کار بدان جا میرسید که این اقوام از خود ایرانیها برای اداره امور خودشان و حتی ممالک تحت امرشان استفاده میکردهاند. مثلا مغولها و ترکها اسیر همین فرهنگ شدند و در بلندمدت نتوانستند بدون ایرانیها خود ایران را بچرخانند. در این دوران شاید ایرانیها شخص اول حکومت نبودهاند اما حداقل نفر دومی که همه کاره باشد، بودهاند.
ظاهرا این خصوصیت پس از سالها و قرنها در کشور ما وجود دارد منتها با این تفاوت که ما در طول این قرنها بعضی از رفتارهای ناخوشایند را هم پیدا کرده ایم که باعث مشکلات مان شدهاند. مثلا یادمان هست زمانی که برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم ملی ایران شد به قدری ساکت، آرام، متین و بیسر و صدا بود و به کارش مشغول بود که از او به عنوان جنتلمن یاد میشد، همه از بودنش در ایران راضی بودند و خود او نیز در ایران زندگی خوبی داشت اما پس از چندی یعنی پس از گذشت 5 سال برانکو از ما ایرانی تر شده بود یعنی اگر به جای برانکو به او میگفتی «نیما»! کسی تعجب نمیکرد از بس که شبیه خود ما شده بود. عصبی و پرخاشگر و ... که سعی میکرد برای اطرافیان خود فیلم بازی کند و آنها را سر کار بگذارد. برانکو حدود 5 سال طول کشید تا مثل خود ما بشود اما در نهایت شد و دست آخر نیز از ایران رفت.
اما حالا این پروژه ظاهرا برای کارلوس کوئیروش در حال رقم خوردن است. مصاحبه ها، حرف ها، نقدها و ... آغاز شدهاند. در واقع دستهای نا پیدای فرهنگ ایرانی که در طول قرنها دچار تغییرات اساسی شده، حالا در پی آن است تا با قدرت همیشگی اش این عمو کارلوس را در خود حل کند که البته زیادی تعجبی ندارد چون این توانایی است که فرهنگ ما دارد اما ای کاش دوستان ما سعی میکردند که به جای عصبانیت خود، کوئیروش اخلاقهای خوب ما را بیاموزد، اخلاق هایی که خود ما آنها را گاهی فراموش میکنیم و یا فراموش کردهایم.
قضاوت در خصوص عمو کارلوس از روزی که قراردادش را با فدراسیون فوتبال امضا کرد، شروع شد و از همان روز هم برخی کمربندها را سفت کردند تا او را خیلی سریع ایرانیزه کنند. ما شناختی از او هنوز نداریم و نمیدانیم از منظر خصوصیات اخلاقی چقدر شبیه برانکو است فقط امیدواریم این مرد پرتغالی که به لحاظ کشورش باید آدم گرمی باشد، عصبانی تر از خود ما از ایران نرود. امیدواریم مجبور نباشیم عمو کارلوس را بعدا «جمشید»! صدا بزنیم.
http://ipna.ir/newsprint.aspx?newsid=45251