دویچه وله در گزارشی از قول مهدیه محمدی، همسر احمد زید آبادی می گوید: «من واقعاً از هر انسانی که یکذره وجدان دارد میخواهم که به داد ما برسد. فاصلهی مرگ و زندگی شوهران ما مثل یک مو باریک است. باور کنید ما به راحتی آقای زیدآبادی را از دست داده بودیم. یعنی ایشان با آن اعتصاب غذا میتوانسته از بین برود. با آن حالت جنون میتوانسته خودش را بکشد. و من نمیدانم، واقعاً هیچ احدی نیست به داد ما برسد و ما را از این شرایط نجات بدهد؟»
در همان جا مریم قدس همسر فیضالله عربسرخی با اشاره به گذشتهی شوهرش و زحماتی که وی برای استقرار جمهوری اسلامی کشیده میگوید: «هیچکس انتظار ندارد با کسانی که بچههای خود این انقلاب بودند این طور رفتار شود. همسر من برادر دو شهید است. عمری برای همین نظام کار کرده. خیلی زشت است. بازتابهای خوشایندی نخواهد داشت. این را میگویم چون میدانم مسئولین هم حتماً میبینند و گوش میدهند، بلکه به هرحال به خودشان بیایند».
و فخرالسادات محتشمیپور همسر مصطفی تاجزاده میگوید هربار که برای ملاقات میروند به آنها گفته میشود که چون هنوز بازجویی از وی ادامه دارد، بنابراین ممنوعالملاقات است. که بنا به نظر محتشمیپور این امر نشان میدهد که پروندهی همسرش هیچ موردی نداشته و تنها سعی بر پروندهسازی او میشود.
بنا به این گزارش وقتی احمد زیدآبادی را پس از 17 روز اعتصاب غذا به بهداری انتقال می دهند، به او گفته می شود که " اعتصاب غذایش را بشکند چرا که هیچکس صدای او را نخواهد شنید و هیچکس حتی نمیداند او در کجاست."
احمد زیدآبادی اعتصاب غذای خود را می شکند، اما " دوباره به همان سلول قبلی منتقل" می شود.
این افراد هر چند وابسته به نهادهای سیاسی ای هستند که قبل از 22 خرداد 1388 خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نبوده اند و هنوز هم نیستند (احمد زیدآبادی عضو ادوار تحکیم وحدت، تاجزاده عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، عرب سرخی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) اما اکنون بخاطر استواری بر باورهایشان که در تضاد با دولت و ولی فقیه است، تحت فشار روانی و جسمی و شکنجه قرار گرفته اند.
من باور ندارم که این " بچههای خود این انقلاب " که " عمری برای همین نظام کار کرده " اند، اگر رها شوند و مثلا به خارج تبعید شوند، موضعی بهتر و یا رادیکالتر از اکبر گنجی و محسن سازگارا و عطاالله مهاجرانی بگیرند. در عین حال، بر این باورم که باید تفاوتی بین اخلاق سرنگونی طلبان و اخلاق وابسته گان به نظام باشد. مهدیه محمدی می گوید "من واقعاً از هر انسانی که یکذره وجدان دارد میخواهم که به داد ما برسد." باید به این تقاضای کمک پاسخ مثبت داد، هرچند که سالها و سالها (30 سال) فرزندان خلق در سیاهچالهای رژیم جمهوری اسلامی شکنجه می شدند و به قتل می رسیدند، اما در میان همین شخصیتها "انسانی که یک ذره وجدان" داشته باشد، به فریاد آنها نرسید.
دفاع از موسوی و کروبی و تاجزاده و زیدآبادی و.... نه از ره نزدیک شدن خطوط عقیدتی و سیاسی، بلکه دلیل بر دور بودن این دو خط است. اخلاق مترقی همیشه مدافع حقوق انسانهای تحت ستم است؛ و به نظر من، نیروهای سرنگونی طلب باید بستری فراهم آورند تا جداشدگان از رژیم جمهوری اسلامی بتوانند تفاوت دو اخلاق تحملگرا، و اخلاق مستبد و خودمحور را عملا مقایسه کنند.
علی ناظر
30 امرداد 1388