[تاریخ ارسال: 02 Jul 2007] [ارسالکننده: شهرام فاضل] [ ]
اگر جنایتکاران مرتجع حماس و حزب الله صد بار هم در انتخابات عوامفریبانه پیروز شوند باز در ماهیت ضد مردمی و ارتجاعی آنها تغیری نخواهد داد و پیروزی آنها نشان از دموکرات بودن و یا نشان از احترام آنها به خواستهای عادلانه مردمی نیست. لاجوردی حزب اللهی قاتل مردم بیگناه ایران بود و ترور انقلابی او نه تنها به مردم ایران صدمه ای نزد بلکه باعث خوشنودی مردم ستمدیده ایران شد. تفاوتهای یک نیروی آزایبخش مردمی با یک نیروی ضد مردمی تروریست بسیار می باشند که از حوصله این نوشته خارج است. واقعیت این است که رژیمهای ستمگر و فاشیست و حتی لیبرال تلاش کرده و می کنند که این تفاوتهای مهم و اساسی را مخدوش کنند و این عین همان کاری است که جناب فرهاد نیز در نوشته خود مشغول به انجام آن است! رژیم تروریست جمهوری اسلامی هم بسیار ناله و شیوه می کند که مجاهدین تروریست هستند حال سوال این است که چه فرقی بین موضع آخوندهای جنایتکار و جناب فرهاد وجود دارد؟!
|
[تاریخ ارسال: 02 Jul 2007] [ارسالکننده: farhad] [ shirinlove@yahoo.com ]
اقای فاضل استدلال در هم ريخته شما را که با نقبی به بلشويکها وبا شعار احساسی برای علی اکبر اکبری همراه بود و بدون در نظر گرفتن پيروزی انتخاباتی حماس و حزب الله و همينطور بدون اشاره به گروههای ديگر مانند ببرهای تاميل و جدائی خواهان باسک نميتواند پاسخی در خور توجه و با زمينه منطقی باشد! بهتر است بدون متهم کردن ديگران به نا اگاهی به خمپاره زنيهای مجاهدين خلق که بسيار کار بيهوده ای بود و منجر به زخمی شدن افراد غير نظامی هم شد اشاره ميکرديد!!!
فرهاد
|
[تاریخ ارسال: 02 Jul 2007] [ارسالکننده: شهرام فاضل] [ ]
"چه فرقی بين مجاهدين خلق و گروههائی مانند ببرهای تاميل و جدائی خواهان باسک و حماس و حزب الله و ....... که در ليست تروريستی اتحاديه اروپا قرار دارند وجود دارد؟؟"
این بستگی به آن دارد که تروریسم چگونه تعریف شود و تروریست به چه کسی اطلاق شود. واقعیت این است که ترور به عنوان نوعی متد و روش مبارزاتی در طول تاریخ استفاده شده است و بطور مشخص انقلابیون چپ در مواردی برای حذف فیزیکی ایادی رژیم های پلیسی از ترور استفاده کرده اند. حتی بعد از انقلاب اکتبر روسیه دولت بلشویکها در مقابله با ترورهای ایادی امپریالیست ها از ترورهای سرخ نیز استفاده کرد و این مطمنا مورد تائیدانقلابیون بلشویک بود. عموما این عملیات مردم عادی را هدف قرار نمی دادند و نمی دهند بلکه بطور کلی هدف عوامل پلیسی رژیم های ضد مردمی بوده اند. نیروهای مرتجع سرمایه داری آگاهانه مردم عادی را مورد اهداف تروریستی خود قرار داده و می دهند برای مثال رژیم نژادپرست اسرائیل همواره مردم بیگناه عادی فلسطین را هدف عملیات تروریستی خود قرار داده است. مرتجعین اسلامی نظیر القاعده و حزب الله و حماس با بی شرمی همواره مردم عادی را هدف ترورهای جنایتکارانه خود قرار داده و می دهند. سازمان مجاهدین خلق هرگز آگاهانه مردم عادی را مورد هدف عملیات ترور قرار نداده است و مقایسه مجاهدین خلق با مرتجعین اسلامی در بهترین شکل ناشی از ناآگاهی ماهیت و تاریخ آنها می باشد و مطمنا مغرضانه می باشد.این استدلال اصلا قابل توجیه نیست. عملیات تروریستی نمی تواند استراتژی نیروهای انقلابی باشد اما در مواردی لازم بوده از این تاکتیک برای برطرف کردن افراد جنایتکار و خائن استفاده شود. عملیات مجاهدین در مقابله با جنایتکاران رژیم شاه و خمینی واکنشی دفاعی بوده و هست و ترور اشخاص پلیدی مانند لاجوردی مطمنا یک عمل انقلابی و شجاعانه بود. خاطره علی اکبر اکبری که با شجاعت انقلابی لاجوردی جنایتکار را مجازات کرد جاودانه خواهد بود. بگذار اتحادیه اروپا با ملایان تروریست دوستی کند اما مردم ایران به خوبی می دانند که چه کسی تروریست های ضد مردمی هستند! مردم ایران از ترور لاجوردی ابراز رضایت و خوشنودی کرده و می کنند حال اگر دشمنانان مردم ایران این را تروریسم می دانند مطمنا اهمیتی نمی تواند داشته باشد!
|
[تاریخ ارسال: 01 Jul 2007] [ارسالکننده: farhad] [ shirinlove@yahoo.com ]
اقای ناظر قبلا هم نوشتم و برايتان فرستادم ولی شما نظرم را منتشر نکرديد !
دوباره از شما ميپرسم چه فرقی بين مجاهدين خلق و گروههائی مانند ببرهای تاميل و جدائی خواهان باسک و حماس و حزب الله و ....... که در ليست تروريستی اتحاديه اروپا قرار دارند وجود دارد؟؟ ايا ان گروهها تروريست هستند يا نه؟ چون همه انها هم ادعا ميکنند که گلوله را با گلوله دارند پاسخ ميدهند و همينطور ادعا ميکنند که مقاومتشان مشروع و مورد پشتيبانی مردمشان قرار دارد و اکثرا هم در انتخابات مختلفی که برگزار شده پيروز بوده اند !!.
اگر انها تروريست هستند مجاهدين هم هست اگر انها تروريست نيستند مجاهدين هم نيستند ما که نميتوانيم از معيارهای دو گانه يا چند گانه استفاده کنيم و هر وقت لازم شد و به نفعمان بود از انها استفاده کنيم و هر وقت لازم نبود سکوت کنيم !!؟
فرهاد
|
[تاریخ ارسال: 01 Jul 2007] [ارسالکننده: بینا تیزبین] [ ]
چرا سخنان مریم رجوی را زود برداشتید و یادداشت مرا هم نگذاشتید. این نه خدمتی به دموکراسی است نه خدمتی به مجاهدین . این کار خدمت به مجاهدین نیست که تمام فراخوانهایی که می دهند با محاسبات فرصت طلبانه وخود محور بینانه است. بگذاریدآنها از قضاوت و ارزیابی دیگران در مورد خود آگاه باشند. این خدمتی است که می توانید به آنها بکنید نه انعکاس فراخوان آنها در دیدگاه ___ هموطن محترم برخلاف اسمتان که تيزبين است، کم لطفي کرده و خوب دقت نکرده ايد. هم خبر در ستون اخبار موجود است و هم نظر شما ثبت شده است. پس از بازبيني نظرخود، لطف کرده و ستون دست راست در همان صفحه را هم مورد توجه قرار دهيد. عنوان چنين است: بدون توضيح، و بدون متعهد بودن به پاسخگويي ديدگاه
|
[تاریخ ارسال: 01 Jul 2007] [ارسالکننده: بی نام] [ ]
سوال شما آقای اخلاقی گرامی کاملا جوابی واضح دارد و آن این که همه ما به دیکته ننوشته خودمان می نازیم و همه غلطها را از آزادیخواهانی می گیریم که اگر شاگردان صددر صد ممتازی نیستندولی حد اقل شهامت شرکت در امتحان و نوشتن دیکته را داشته اند و از آن فرار نکرده اند...چرا به این روز افتاده ایم را دیگر باید خودتان کمی مطالعه کنید و ببینید که با چه ناکسانی طرف هستیم؟؟؟ که روزگار و شرایط ما چه هست و چه و چه و چه... هر چه یاس و هرمان را تبلیغ کنیم گامی به جلو که بر نداشته ایم هیچ دست رژیم و همراهان چپاولگرش را باز گذاشته ایم ... هر قدم حتی دعای نیمه شبی و آه پردردی ما را کمک خواهد کرد که استوار بمانیم ... من و تو ما بشویم خانه ویران نشود... حتی اگر یک امضا بیانیه باشد... و جناب ناظر به پایداری ادامه دهید حتی اگر یک امضا باشد... این ملایان باید بروند البته که کار سخت است ولی شدنی است... صد سال تاریخ مبارزاتی ما نشان داده که می شود دموکراسی را به ایران آورد دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کینم آباد... پیروز باشید
|
[تاریخ ارسال: 01 Jul 2007] [ارسالکننده: م _ ت اخلاقی] [ ]
دوست ورفیق عزیزی آقای ناظر،من بافراخوان دادن به خصوص دراین شرایطی که ناخواسته وبالاجبار درش افتاده ایم مخالفتی ندارم.آری این کاملا منطقی وطبیعی است که وقتی دست وپایت را بسته اندو زیر ضرب وشلاّقت گرفته اند،تنها راه فریاد زدن است،خواه این فریاد به جائی برسد یا نه.امّا کلّ حرف من اینست که چرابه این مرحله باید افتاد،بطوریکه به قول معروف ریشمان به دست دیگری افتاده باشد.ضمنادرمورد زور در برابر زور ،منظورم رژیم خمینی است که فقط به ضرب وحشی ترین شیوه های سرکوب به حیاط ننگینش ادامه میدهد ومنظورم آن قانون ارتجاعی قصاص یعنی انتقام وانتقام گیری نیست .که این همان رژیم خمینی است که ازنعماتش تمامی دنیا درحال بهره مندشدن هستند،یعنی تروریسم دولتی.
|