مصاحبهی روزنامهی اعتماد ملی با محسن امین زاده معاون سابق آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، نکات مهمی را در بر دارد؛ اما من قصد دارم از یک منظر روی بعضی نکات این مصاحبه تکیه کنم:
روابط ایران با آمریکا و اروپا و تأثیر آن در سیاستهای رژیم در صحنهی داخلی و بینالمللی.
امین زاده میگوید:
«بحرانیترين دوره روابط دو كشوربه دورههاشمی - كلينتون، ۱۸ سال پس از انقلاب و ۱۶سال پس ازپايان بحران گروگانگيری آغاز شده است. »
کافیست نگاهی به حوادث پیش از این واقعه کنیم:
با انتخاب رفسنجانی «پراگماتیست» به عنوان ریاست جمهوری اسلامی، بارقههای امید در دل غربیها روشن شد. آنها با پیش کشیدن سیاست گفتگوی انتقادی در گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی برآمدند.
نتیجهی مستقیم این سیاست در صحبنهی بینالمللی و داخلی را همه شاهد بودیم. در سطح بینالمللی افزایش دخالت جمهوری اسلامی در تروریسم بینالمللی، از آرژانتین تا عربستان، از پاریس تا برلین و آخرین شاهکارش هم قاچاق توپهای غولپیکر به بلژیک به منظور انجام یک عملیات تروریستی بزرگ بود. در صحنهی داخلی نیز قدرتگیری هرچه بیشتر وزارت اطلاعات و باندهای سیاه و دست انداختن آنها به همهی شئونات اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشور. در این دوران حتا عناصری چون خاتمی و عبدالله نوری نیز در دولت رفسنجانی تحمل نشدند.
اروپا و آمریکا پس از مشاهده اعمال رژیم در سیاست خود تجدید نظر کرده و علیرغم میلشان مجبور شدند فشارهایی را بر علیه جمهوری اسلامی اعمال کنند.
محسن امین زاده سپس در تبین فشارهای این دوره میگوید::
«شايد در هيچ دورهای در خلال سالهای ۱۳۵۷ تا پايان دوره اصلاحات، ايران همچون سالهای ۷۶-۷۵، فضای نگران كننده و سختی در عرصه بينالمللی تجربه نكرده بود. گرچه در آن سالها اجماع جهانی عليه ايران مانند سال ۱۳۸۵ ايجاد و نهادينه نشد اما فشارهای آمريكا با ورود اروپا به برخورد سياسی با ايران متعاقب ماجرای دادگاه ميكونوس همراه شد و فضای بسيار سنگينی عليه ايران شكل داد. دراين دوره ايران بدترين شرايط پس از انقلاب اسلامی را درسياست خارجی خود تجربه كرد.»
چنانچه ملاحظه میشود فشار آمریکا روی رژیم، تصویب قوانین سختگیرانه توسط دولت کلینتون علیه جمهوری اسلامی، رأی دادگاه میکونوس، فراخواندن سفرای کشورهای اروپایی از ایران و ... منجر به روی کار آمدن دولت «اصلاحطلب» محمد خاتمی در ایران شد. یکی از اهداف اصلی این دولت کاهش تهدیداتی بود که در آن مقطع نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه بود.
این انتخابات و روی کار آمدن خاتمی و تیم همراه او، بنا به تعریف محسن امین زاده منجر به گشایش روابط با غرب و کاهش فشارها روی رژیم جمهوری اسلامی شد:
«- انتخابات سال ۷۶ و ادبيات رئيس جمهور منتخب مردم، منجر به ايجاد شوكی مثبت در روابط ايران و آمريكا شد؛ شوكی كه فضای بسيار تند روابط در سالهای قبل از اصلاحات را به ناگهان تغيير داد. اما با برگزاری انتخابات رياست جمهوری و انتخاب خاتمی اين فضا كاملا تغيير كرد و تهديدات عليه ايران رفع شد؛ گرچه مواضع اصولی ايران تغييری نكرد اما ادبيات و گفتار و شيوه نگاه خاتمی به جهان و روابط بينالمللی، شرايط ملتهب عليه ايران را آرام كرد و زمينه را برای ارتقای مناسبات ايران با همه كشورهای جهان فراهم نمود.
درمورد روابط ايران و آمريكا اگر شرايط را با قبل از استقراردولت اصلاحات مقايسه كنيم مسلما روابط بهبود پيدا كرد. در ابتدای سال ۱۳۷۶ ايران متهم عمليات تروريستی از جمله متهم به همكاری با عاملان عمليات تروريستی پايگاه "خبر" درعربستان بود و حداقل در تبليغات رسانهای جهان در معرض حمله آمريكا قرار داشت. با ابتكار و مديريت ايران، لحن گفتاری رهبران دو كشور نسبت به يكديگر، تا حد زيادی تغيير كرد؛ تحريمهای آمريكا عملا هرنوع همكاری اقتصادی جدی را با ايران دچار اختلال كرده بود و شركتهای بينالمللی هيچ نوع همكاری جدی اقتصادی با ايران را برنمی تابيدند. اما شرايط در طول دوره اصلاحات كاملا تغيير كرد. تهديدات عليه ايران پايان يافت و بحثها به ابعاد همكاریهای ممكن ميان ايران و آمريكا كشيده شد. تحريمهای آمريكا به سرعت و با انعقاد قراردادهای نفتی و گازی با شركتهای اروپايی و آسيايی شكسته شده و نزد شركتهای غير آمريكايی بطور كلی اعتبارش را از دست داد. فشارهای آمريكا در سازمانهای بينالمللی عليه ايران كاهش يافت و يا متوقف شد و بسيار تحولات ديگری كه اگر در يك مطالعه تطبيقی سال ۱۳۷۶ را با سال ۱۳۸۳ مقايسه كنيد به ابعاد وسيع اين تغيير وضعيت آشنا خواهيد شد. در اين دوره چند رخداد مهم ديگر هم رخ داد. در اين دوره خانم آلبرايت وزير خارجه دولت كلينتون فهرستی از مسائلی را ارائه داد كه به اعتقاد وی دو كشور ديدگاههای مشترك و علائق و منافع مشابهی دارند. افغانستان،عراق، مبارزه با مواد مخدر، تروريسم و افراط گرايی در منطقه، مناقشه آذربايجان و ارمنستان، بحران داخلی تاجيكستان و... از جمله اين مسائل بودند. وی تمايل دولتش برای همكاری دو كشور در اين زمينهها را ارائه كرد و هرچند هيچوقت دو كشور برسراين مسائل به همكاری رسمی و مستقيم تن ندادند اما عملا در اكثر اين موارد طی اين دوره همكاریهای غيرمستقيم و يا چند جانبه صورت گرفت. از جمله مسائل اين دوره همكاریهای ديپلماتيك ايران و آمريكا در چارچوب سازمان ملل متحد و گفتوگوهای دو كشور در چارچوب چند جانبه در جلسات گروه ژنو بود. »
کافیست به نتیجهی این همه دست و دل بازی غرب نظری بیافکنیم.
حاصل باز شدن درهای بسته روی رژیم، سفرهای پیدرپی خاتمی به اروپا، عقبنشینیهایی آمریکا در مقابل رژیم، گسترش روابط اقتصادی و سیاسی و دادن امتیازهای مختلف به رژیم و ...، روی کار آمدن احمدی نژاد به عنوان نمایندهی عقبماننده ترین جناح رژیم بود. مشکلاتی که احمدینژاد در سطح ملی و بینالمللی برای مردم ایران و منطقه به وجود آورده و میآورد لازم به توضیح نیست.
با مرور گذشته و تجربیاتی که از سر گذراندیم، آیا کاهش روابط سیاسی و اقتصادی، افزایش فشارها، تحریم و ...، باعث بستهتر شدن رژیم میشود و یا برعکس اعمال فشار در نهایت باعث گشایش حتا در رژیم میشود؟
اگر کسی به طور واقعی خواهان رفرم و اصلاحات در ایران است با توجه به آنچه که در ۲۰ سال گذشته تجربه شده از چه سیاستی بایستی دفاع کند؛ امتیار دادن به رژیم یا تشدید فشار روی رژیم؟
به نظر من هرگونه امتیاز دهی به رژیم نتیجهی عکس داشته و باعث افزایش تهدید از سوی رژیم در عرصهی داخلی و بینالمللی میشود، تا نظر شما چه باشد؟
ایرج مصداقی
۲۶ آوریل ۲۰۰۷
Irajmesdaghi@yahoo.com