korosherfai@yahoo.com >
پلیس فرانسه روز گذشته در یک یورش وسیع به کردهای ترکیه ای مقیم فرانسه بیش از 14 نفر را در پاریس وحومه بازداشت کرد. این حمله به بهانه ی «ضربه زدن به شریانهای مالی سازمان زحمتکشان کرد (پ-ک-ک)» بوده است. در جریان این عملیات ماموران، علاوه بر دستگیری تعدادی از کردها، به «مرکز فرهنگی کرد» در پاریس نیز هجوم آورده، مدارک و چند کامپیوتر را جستجو ومصادره کردند و دست به تخریب نیز زدند.
در پی این حمله برخی از کردهای مقیم پاریس در مقابل مرکز فرهنگی کرد در پایتخت این کشور دست به تظاهرات زدند و با اعتراض به این دستگیری های غیر قانونی سیاست مماشات با دولت سرکوبگر ترکیه و توجه صرف به منافع اقتصادی را محکوم کردند.
این اقدام، ضمن تفاوت های محتوایی و شکلی خود، از برخی جهات به حمله ی نمایشی و سازماندهی شده پلیس فرانسه به پایگاه های مجاهدین دراین کشور در ژوئن سال 2003 شباهت داشت.
1- در هردومورد برچسب ناحق «تروریستی» بر این سازمانها که مشی مبارزه ی مسلحانه ی را دنبال می کردند اطلاق شده بود.
2- هر دو سازمان در زمان حمله از موقعیت خطرناکی برخوردار هستند. دولت فرانسه در مسائل سیاسی حساس همیشه با خصلتی دورویانه، ضعیف ها را پایمال و با قدرتمندان کنار می آید. بیاد آوریم که حمله به مجاهدین در فرانسه زمانی انجام شد که نیروهای مسلح سازمان در عراق با حمله و فشارهای آمریکا و انگلستان مواجه شده بودند. این بار نیز یورش دولت فرانسه همزمان با آغاز حمله ی سراسری ارتش ترکیه به مواضع کوهستانی پ ک ک در شرق این کشور بوده است. باید دانست که در پی این حمله «پ ک ک هشدار داده در صورت حمله نظامی ارتش، آتش بس يک جانبه خود را قطع می کند».
3- درهر دو مورد بهانه ی یورش و دستگیری اقدام برای جمع آوی کمک های مالی جهت مبارزه ی «تروریستی» [بشنوید مبارزه ی مسلحانه ی عادلانه بر علیه رژیم های ستمگر] مطرح شده است. ادعایی که در مورد مجاهدین توسط دستگاه قضایی این کشور بی اعتبار شد.
4- در هر دو مورد، پلیس فرانسه با رجوع به ماهیت فاشیستی ونژادپرستانه ی خود و دستور از فرماندهی ضد مسلمان خود حداکثر خشونت وبیرحمی را به نمایش گذاشته است وازشکستن و خردکردن وسایل مرکز فرهنگی کوتاهی نکرده است. ( برای دیدن تصاویر مرکز فرهنگی کرد پس از یورش پلیس اینجا کلیک کنید)
5- هر دو مورد حمله در زمان وزارت نیکولا سارکوزی، کاندیدای صهیونیست ریاست جمهوری و وزیر کشور فعلی فرانسه، انجام شده است. وی که یک یهودی مجارستانی الاصل است از هرفرصتی برای نشان دادن نفرت خود به مسلمانان و اعراب و دادن امتیازهای ویژه به اقلیت یهودی فرانسه بهره می برد.
6- در هر دو مورد، حمله ی ماموران دولت فرانسه برای یاری رساندن به رژیم های مستبد کشورهای مرتبط بوده است. درسال 2003 حمله ی به مجاهدین همزمان بود با وحشت رژیم از گسترش اعتراضات جوانان که ده شبانه روز در خرداد 82 دستگاه سرکوب رژیم را به چالش طلبیده بودند. در حمله به کردهای ترکیه نیز باید به ناتوانی ارتش فاشیست ترکیه در مهار فعالیت های قهر آمیز «بازهای آزادی» اشاره کرد. این گروه که شعبه ای از پ ک ک می باشد مبارزه ی مسلحانه را برای احقاق حقوق خلق کرد ازسرگرفته است.
سیاست شکست خورده ی دولت فرانسه در زمینه پرونده سازی و نقض شرایط حقوقی که در حکم دادگاه عالی اروپا در تبرئه مجاهدین از برچسب تروریستی مورد محکومیت قرار گرفت بار دیگر و این بار درمورد کردهای مبارز ترکیه تکرارمی شود.
در این میان باید اشاره کرد که نیکولا سارکوزی، که رویای دستیابی به مقام ریاست جمهوری فرانسه را در ماههای آینده دارد، از مخالفان سرسخت ورود ترکیه به اتحادیه ی اروپا می باشد. او علت این امر را مسلمان بودن ترکیه عنوان کرده و تلاش می کند احساسات عمیق و گسترده ی نژاد پرستانه ی موجود در جامعه ی فرانسه را مورد بهره برداری قرار دهد. سارکوزی امیدوارست بتواند با متشنج ساختن هر چه بیشتر وضعیت در کردستان ترکیه، ارتش این کشور را به پاسخگویی شدیدتر نظامی به کردها واداشته و سپس با تبلیغات منفی در مورد «نقض حقوق بشر» شانس پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را بازهم بیشتر کاهش دهد، تا جایی که با قطع دائمی مذاکرات که به دلیل موضوع قبرس به بن بست رسیده است یکبار برای همیشه پرونده ملحق شدن ترکیه به اتحادیه ی اروپا بسته شود. به عبارت دیگر این خدمت رسانی ظاهری به آنکارا یک کادوی زهر آلود از جانب سازکوزی و پشت وی، لابی مخالف پیوستن ترکیه به اروپا، به دولت این کشوراست.
با این حال نباید فراموش کرد که عبدالله اوجالان را موساد ربود وتحویل ترکیه داد. صهیونیسم اسرائیل، ایالا ت متحده ی آمریکا و اتحادیه ی اروپا به عنوان نمایندگان نظم ستمگر سرمایه داری جهانی خواهان از میان بردن هرگونه مقاومت مسلحانه ی مردمی و مستقل می باشند. آنها می خواهند با وارد آوردن فشارهای همه جانبه به تشکل های سیاسی پیرو مبارزه ی قهر آمیز به قول خود درس عبرتی به دیگران بدهند که هرگز برای تغییرگری به فکر مقاومت مسلحانه نباشند و تنها به دنبال مترسک اصلاحات، مبارزه ی مسالمت آمیز و انقلاب های مخملی بدوند.
این درحالیست که با گذر زمان این واقعیت هر چه بیشتر نمایان می شود که راه خروج از بن بست رژیم های استبدادی واستثماری مانند رژیم آخوندی-بازاری-پاسداری نمی توان باشد مگرمبارزه ی قهرآمیز مردمی. یعنی مبارزه ی مسلحانه از طریق توده های آگاه و سازماندهی شده که برای خودرهایی خویش مبارزه ی قهرآمیزرا برمی گزینند.اوج گیری مبارزات کارگری در هفته های اخیر در ایران نشان می دهد که قدرتمندترین و رادیکال ترین طبقه ی اجتماعی در ایران، آمادگی ورود به یک مبارزه ی تمام عیار را دارد. میلیون ها ایرانی محروم از آمادگیبالقوه برای پیوستن به این نبرد طبقاتی رادیکال برخوردارند. این با فعالان سیاسی مردم گرا – افراد و تشکل ها - است که به جای هدر دادن وقت وامکانات خویش در مسیرها و تلاش های تکراری، نازا و ناکارآ، به اقیانوس بیکران خلق ایران روی آورند و بر اساس تجربه ی تاریخ مطمئن باشند که ازپس این شب طولانی و سیاه و سخت، سحرخوش رهایی از افق خلق و فقط خلق خواهد دمید.