[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: دکتر پرویز داورپناه] [ dr.davarpanah@t-online.de ]
علی ناظر عزیز و مهربان
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
بیاییم به جای پرخاش به یکدیگر و پرهیز از تقسیم بندی زندانیان سیاسی خودی و غیر خودی ، یک کار عملی و مفید انجام دهیم.
امروز ضرورت تشکیل یک جبهه دفاع از حقوق و آزادی همه ی زندانیان سیاسی ایران از همه وقت بیشتر است.
از آنجا که مسئله ی دفاع از زندانیان سیاسی ایران و مبارزه در راه آزادی آنها یکی از حلقه های اصلی پیکار در راه استقرار آزادی های دموکراتیک در میهن ماست و اساسا" هر گونه اتحاد عمل سیاسی بین نیروهای آزادیخواه و مترقی گامی در راه همبستگی و همکاری جبهه اپوزیسیون در راه برکناری استبداد دینی حاکم است ، تشکیل این جبهه بدون وابستگی حزبی و سازمانی می تواند تحقق یابد و به نظر من همه آزادیخواهان می توانند در این جبهه جای داشته باشند و میتوان از تمام ایرانیان آزادیخواه و شخصیت های ملی و بین المللی برای عضویت فردی بدون در نظر گرفتن وابستگی سیاسی دعوت به عمل آورد.
اینجانب آمادگی خود را جهت برداشتن گام های عملی در زمینه دفاع متشکل از کلیه زندانیان سیاسی ایران اعلام میدارم.
|
[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: فضولباشی] [ ]
متأسفانه تهمت زدن به دیگران برای ما ایرانیان مثل آب خوردن است. کاربری به نام عزیز آیا میداند اتهام زدن و به کار بردن الفاظی مانند فاشیست و یا وابسته آیشمن و ... در دنیای متمدن جرم است و میتواند فرد را با مجازات زندان روبرو کند؟
فردی درست و یا غلط سؤالی را مطرح می کند این چه فرهنگ کثیفی است که به جای پاسخگویی به اتهام زنی مبادرت میکند. این فرهنگ از کجا نشأت گرفته است؟ چرا با آن مبارزه نمی شود؟
|
[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: عباس مومنی] [ abbas_momeni2@yahoo.com ]
دوستان گرامی شعار مرگ بر این و آن شما مرا یاد شعار مرگ بر امریکای سردمداران رژیم می اندازد . اگر این شعار و فریاد زدن به شما تسلی خاطر می دهد پس خوش نوشتان باد ! حزب الهی های ایران از شما هم بلندتر شعار مرگ بر این و آن را سر می دهند ولی در عمل مهره امپریالیسم و ارتجاع بین المللی هستند . امیدوارم شما هم به بلوغ سیاسی برسید و عمل انقلابی و هدفمند را جایگزین شعار های کودگانه خود بگنید ! فرض بر این بگیرید که گنجی رفت تو تهران وسط میدان انقلاب با بلندگو داد زد "مرگ بر خمینی" . آیا این گره ای از کار ما میگشاید ؟ این فقط به شما تسلی روحی می دهد و بس ! ولی در عمل هیچ چیز ! اگر شما نیرو دارید و در بین مردم خوشنامید ، خوب به میدان عمل بیایید و مطمئن باشید که ما به دنبال شما ، و نه به دنبال امثال گنجی ها ، خواهیم آمد . ولی تراژدی ما چنین است که شوالیه های ما از دون کیشوت هم ، دون کیشوت ترند . در عمل صفرند و در حرف پر با شعار های کلی ! دوست دیگری هم از فرهنگ کیانوری با مهارت استفاده میکند و به دیگران مارک می زند . همین روش شما در مقابله با منتقدین روش توده ای- اکثریتی است و شما به خوبی درس خود را از استادان خود آموخته اید ! از اینها که بگذریم می آییم به جان کلام . اتفاقات خیلی کوچک و حتی نامحسوس گشاینده جهش های بزرگ هستند . نمونه می خواهید ؟ سال 1355 را در نظر بگیرید . حقوق بشر ابکی کارتر راه را بر انقلاب 1357 هموار کرد . دوران اصلاحات خاتمی با همه ابکی بودنش نسل جوان را به شورش و اعتراض کشاند . همین تکنولوژی اینترنت که به یمن آن اطلاعاتی های رژیم درمانده شده اند مدیون همین دوره آبکی اصلاحات است ! پس دوستان عزیر ایقدر فحش ندهید و مارک نزنید بلکه با عمل و پراتیک ملموس و واقعی کمک کنید تا شرایط را ولو ذره ای بهتر و هموارتر کنیم ! حالا اگر توان تغییر بنیادی را دارید خوب یا علی ! به ما هم بگویید تا با شما بپریم . ولی اگر ندارید اینقدر با شعار دادن خرابکاری نکنید ! شاد و تندرست و "درست فکر" باشید !
|
[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: aziz] [ ]
آقای محترم شما هم در قیچیزدن حرفهای دیگران با خاله خواهر زاده آیشمن فرق چندانی ندارید فقط مشکل شما این است که قدرت را در دست ندارید و از سر عقلیت بودن دموکراسی پیشه کردهاید
|
[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: صمد] [ ]
بااین یادآوری که «در مثل مناقشه نیست» و با این توضیح که قصد مقایسه خمینی و نیروی ضد خودش (مجاهدین) را ندارم توجه شما را به مثال زیر جلب میکنم. فرض کنیم (فرض محال که محال نیست) فرض کنیم عضوی از مجاهدین همکاری اش را با سازمانش پایان میدهد و بدون آنکه در لجن دشمنان مجاهدین فرو رود (چون کماکان از رژیم سفیانی ولایت فقیه و همه دار و دسته هایش بیزار است) از سازمان متبوعش فاصله میگیرد و در انتقادات خودش زیرآب خیلی چیزها را می زند و از جمله عنوان میکند رهبر مجاهدین باید برود و... خب ، چقدر این انتظار بجاست که از او خواسته شود یالله بیا و توبه کن و از جمله بگو «مرگ بر فلان و بهمان» ؟؟ گنچی زیر آب خامنه ای و ولایت فقیه را زده است. چی از این مهم تر؟ او حتا ناسازگاری فقه ی را که خمینی بدان استناد میکند با حقوق بشر نشان داده . او عملا و با گفتار و نوشتار به ریشه ها زده است. حالا شما چسبیده اید به فرم و شکل که بیا و بگو مرگ بر خمینی؟ با عرض معذرت از همه و از جمله از طرفداران آقای گنجی، بابا گور بابای گنجی و منجی. بیائیم کمی انصاف داشته باشیم . گنجی دارد در سرتاسر دنیا استبداد زیر پرده دین را سکه یک پول میکند. اینهمه سیخ زدن چرا؟ دوستان عزیز گنجی را توجهات استعماری و جهانی، گنجی نکرده است. او و امثال او به مسائل ذهنی نسل امروز پرداخته و پیش از آنکه امثال نبوی و بهنود (در خارج) مطرحش کنند، در داخل نزد جوانان ایران که آرای سازمان های سیاسی از جمله مجاهدین و فدائیان و...را هم می شناسند، مطرح بوده است.
|
[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: رستم بيگدلی] [ ]
با درود به اقای ناظر و مقاله خوب و قابل تامل شان.: يکی از کاربران حمايت کننده از پاسدار گنجی ميگويند که: شعار خامنه ای بايد برود از گنجی همان شعار مرگ بر جمهوری اسلامی است!.عجبا !. گنجی که حتی شعار مرگ بر خامنه ای هم که هنوز نميدهد که شما ميخواهيد با زيرکی انرا بجای شعار مرگ بر جمهوری اسلامی به علاقمندان اين پاسدار قالب کنيد. گنجی اصلا خواهان سرنگونی اين رژيم قرون وسطائی نميباشد. او برای طولانی تر کردن عمر جمهوری اسلامی و فريب دو باره مردم به ميدان امده. منظور گنجی از خامنه ای بايد برود اينستکه جلو سقوط اين رژيم را بگيرد ويکی ديگر ازاخوند های ادمکش مورد علاقه اش ويا يکی از دوستان جنايتکارش امثال : حجاريان ويا سازگارا ويا سروش جای خامنه ای را بگيرند بدون انکه به ساختار سياسی و اقتصادی و اجتماعی اين رژيم لطمه ای وارد ايد. اقای ناظر در ليستی که در مطلب شان با شعار مرگ برخمينی اغار ميشد و انرا از پاسدار گنجی ميخواستند دقيقا انگشت روی نکته ای ميگزارند که ما ساليان دراز در خارج بوسيله عوامل سايق رژيم امثال توده ای . اکثريتی و اصلاح طلبان قلابی که بخارج پرتاب شده اند وفريبانه ادعای مبارزه با رژيم را دارند شاهد ان هستيم. اين افراد ويا کانون ها که هنوزکاملا از رژيم نبرده اند و بيشترشان از رژيم دستور ميگيرند در جلساتی که در سراسر اروپا و امريکا ميگذارند هدف اصلی شان حفظ رژيم و جلو گيری از برپائی يک جنبش واقعی سرنگونی طلب بوسيله نيرو های چپ و ايرانيان ازاده ومترقی درخارج ميباشد. دراين جلسات معمولا شعاری در ضديت بارژيم وجود ندارد واگرهم شعاری باشد شعا رهای انحرافی و صنفی است. بنابراين تنها راه شناخت جلسات و يا تظاهرات نيروهای اپوزسيون پرو رژيم امثال همين جلسات گنجی با جلسات نيروهای اپوزسيون انقلابی و واقعی ضدرژيم شعار های مترقی اين نيروها مخصوصا شعار انقلابی مرگ بررژيم جمهوری اسلامی با نمام جناحهايش ميباشد که اگر در برنامه ای ويا تظاهراتی اين شعار را نديديد اگاه باشيد که ترتيب دهندگان ان از عوامل رژيم هستند و از شريکت در ان امتناع کنيد.
|
[تاریخ ارسال: 20 Jul 2006] [ارسالکننده: یک ایرانی سرنگونی خواه] [ ]
دوران ایما و اشاره وپشتک و ملق زدن و شامورتی درآوردن خیلی وقت است که به ته رسیده.وقتی میتوانیم راست راست راه برویم چرا باید کج و معوج شد و چرا زیگزاگی و چرا باید از کوچه پس کوچه ها مخفیانه زد برای رسیدن و نهایتا چرا باید لقمه سرنگونی را ده بار دور سر تاب داد و نهایتا در دهان گذاشت مگر اینکه گذشته خودمان دارای ابهام باشد.راهی که گنجی میرود فقط راه راحت الحلقوم خورهای فسیل شده توده ای_اکثریتی و اشخاص و لایه های مشابه میباشد که خودشان (توده_اکثریت)هم بعلت دست داشتن در جنایات رژیم در موضع اتهام قرار دارند.گنجی باید صریحا خمینی و افکارش و جنایاتش را محکوم کند.خواست تعغیر نظام جمهوری اسلامی امروزه خواست شاگردان مدرسه ابتدائی شده. گنجی بعنوان یک روشنفکر پشیمان اعتراف نکرده، باید خیلی بالاتر بپرد و تنها راهش هم زدن به شخص خود خمینی بعنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی(خامنه ای انگشت کوچیکه خمینی هم نمیشود در جنایت و دجالگری) و گفتن سیر تا پیاز نقش خود و همکارانش در سرکوب،در ایجاد خفقان،در شکل گیری جمهوری اسلامی و نهایتا یک معذرت خواهی بسیار بزرگ به وسعت کهکشانها.در نهایت نسبت تعلق گنجی به نظام جمهوری اسلامی و ما سرنگونی طلبان مانند 1 به یک میلیون میباشد.
|
[تاریخ ارسال: 19 Jul 2006] [ارسالکننده: عباس مومنی] [ abbas_momeni2@yahoo.com ]
سلام آقای ناظر ! شما مثل اینکه خیلی به شعار و شعار دادن علاقه دارید . می گویید : ""نجی باید بگوید مرگ بر خمینی و مرگ بر جمهوری اسلامی" . البته منظورتان از خمینی لابد همان رژیم جمهوری اسلامی است چرا که خمینی خیلی وقت است که سقط شده . باری از اینکه بگذریم و کمی دقت در محتوی بیانات داشته باشیم ، میتوان بسادگی شعار "مرگ بر رزیم جمهوری اسلامی" را از خلال گفته های گنجی درک کرد . "خامنه ای باید برود" ، "جدایی دین از سیاست و تبدیل دین به امری خصوصی" ، "آزادی همه زندانی های سیاسی " ، "ایران مجمع الجزایر زندانی سیاسی است" و..... . دوست عزیز اگر شما قدری دقت کنید همه خواسته های شما در عبارات بالا نهفته است . ولی شما می خواهید که گنجی عین کلمات شما را تکرار کند . که در اینصورت این انتظاری سالم و متمدنانه نیست . ریشه در اسکولاستیسم قرون وسطایی کلیسا و ادیان دارد که متاسفانه "چپ" ما هم دهه های طولانی دچار آن بوده و کماکان است . مشکل چپ ما تا این لحظه این بوده که بیشتر به بحث های کلامی مشغول بوده تا اینکه مانند سیاستمداری ورزیده و آگاه به نتایج ملموس و قابل دسترسی همت گمارد ! بحث شما هم بیشتر به همان بحث اسکولاستیست های قرون وسطایی می ماند تا یک جدل آگاهانه و هدفمند و در پی حصول نتیجه ! شاد و پاینده باشید .
|