[تاریخ ارسال: 19 Jul 2006] [ارسالکننده: صمد] [ ]
ای کاش و صد کاش به جای اکبر گنجی ، خانم مریم رجوی توانسته بودند اعتماد جوانان ایران را نسبت به خودشان جلب کنند. اما جوانان ایران که خوشبختانه به آراء مجاهدین هم (علی رغم سانسور و پارازیت و فیلترینگ) دسترسی دارند، حرف نوئی از مجاهدین نمی شنوند و مسائل ذهنی آنان را امثال سروش و گنجی پاسخ میدهند. در مقطع انقلاب کلاسهای تبیین جهان مسعود رجوی پاسخ به مسائل ذهنی نسل انقلاب بود. اما در شرایط حاضر حرف سروش و گنجی است که خریدار دارد. به جای جنگ با این واقعیت و بد و بیراه گفتن به گنجی و انتشار دروغهای شاخداری که تنها او را بزرگتر می کند و باعث میشود خاک در چشم جوانان میهن مان پاشیده شود، مجاهدین باید کمی نئوکنسرواتیوها و فوکس نیوز و عشایر عراقی را به حال خود بگذارند و به این سئوال پاسخ دهند که راز فاصله گیری جامعه از آنان چیست و به عکس چرا امثال گنجی مطرح میشوند. من به کاسبکاری های تجار غربی و اهل مماشات کاری ندارم ، آنان باید از مجاهدین فاصله داشته باشند. به نفعشان است نیروی پاکبازی مثل مجاهدین دست بسته باشد، منظورم جوانان داخل ایران است. خواهش میکنم خودمان را گول نزنیم و نگوئیم نخیر اینطور نیست و جوانان ایران برای مجاهدین سر و دست می شکنند و هرلحظه منتظر قدومشان هستند که خاک پایشان را توتیای چشم کنند! کمی از آسمان رویاها به زمین واقعیتها بیآئیم.
|
[تاریخ ارسال: 19 Jul 2006] [ارسالکننده: شهره بهزادی] [ shohreh29@yahoo.com ]
يک يادآوری خيلی ساده به کاربران سايت. خاتمی، بالاترين و شاخص اصلاح طلبان رژيم، با 8 سال حکومت، يک دستگاه کامل حکومتی، 8 سال بودجه کشور، دهها حکومت کشته مرده، آيت الله بی بی سی، حاج خانم بی بی خاتون سی ان ان امانپور و شرکاء عاشق پيشه، از سخنگويان کاخ سفيد تا کرملين و پکن،چندين دستگاه سرکوب قضايی موازی و مساوی، کله های پر شپش نظام، سرداران سازندگی و بافندگی، وزارت خانه های اطلاعاتی زمينی و2 متر زير زمينی، آدمخوران هار وزارت و لباس شخصی ها، با آن همه ترفند، کلک و پلتيک، رقاصی برای اربابان، و يک لشکر فرهيختگان خط امامی تو سری خورده ديروز و موش مرده های امروز، از حجاريان گرفته تا سخنگو ها و غيره، چقدر توانستند جلوی سرنگونی محتوم اين رژيم را بگيرند که حالا دون کيشوت نظام نخ نما بتواند؟؟؟ گنجی پرستان را گناهی نيست. اين ها با هر گونه تحول اجتماعی-سياسی سر جنگ دارند و وحشت ميکنند. اگر خوب چهره هايشان را به خاطر
بسپاريد، ميبينيد که نافشان به بودن اين رژيم بند است. وگرنه چرا حکايتشان با انقلاب و جارو شدن اين نظام مثل جن و بسم الله شده است؟ اينان ديروز پا برهنه به دنبال سردار سازندگی برای استحاله سينه چاک ميدادند. بعداً با ديدن خاتمی در ماه غش و ضعف رفتند. حالا هم پس از دماغ سوخته شدن، در بدر دنبال شاخ شکسته ديگری می گردند. جانش، خونش، زندان و شکنجه و پايداريش با ديگران، خيز برای مرده خوريش با اينها. برای آن دسته از انسانهای با شرفی که به دنبال حقيقت هستند، گنجی از آن گروه پاسدارانی بود که بساط سرکوب را در سالهای اول انقلاب چيدند تا انقلاب مردم ايران را بدزدند.
کار ناتمام ساواک شاهی در کشتار آزادی خواهان، مبارزين و نيروهای با ارزش اجتماعی که توان تاثير گذاری جدی بر روی جامعه داشتند، در دستور کار خود قرار دادند. بی جهت نيست که بلندگوهای استعماری و راديو هايی مثل راديو فردا, بی بی سی و امثالهم همان خط سالهای 56-57 را برای مطرح کردن اينان دنبال می کنند. گنجی پرستان اگر ريگی به کفش ندارند، خوب است به عنوان کمترين وظيفه فردی در همان کشورهايی که زندگی می کنند، از سيستم های قضايی آنها جستجو کنند که اين آقايان بايد از مردم ايران رسما عذرخواهی کنند يا خير. ندامت کنند يا خير. محکوم کنند يا نه. اگر نه که روح امام رذالت پيشگان، خمينی در آنان هم حلول کرده است. از خاتمی هم بالاتر نيستند و اين بامبول ها را ديگر مردم ايران پشت سر گذاشته اند و درس گرفته اند.
|
[تاریخ ارسال: 19 Jul 2006] [ارسالکننده: پرویز داورپناه] [ dr.davarpanah@t-online.de ]
دوست گرامی آقای علی ناظر
اگر برای آزادی همه ی زندانیان سیاسی اتحاد عمل وجود نداشته باشد پس این اپوزیسیون مفلوج کی و کجا می خواهد اتحاد عمل داشته باشد.
انسانهای واقعی خواستار آزادی و بهروزی همنوعان و همه ی زندانیان سیاسی هستند متاسفانه سایت دیدگاه و مسئولین آن در اعتصاب غذای روزهای گذشته به جای حمایت از زندانیان سیاسی ان را تخطئه کرده و به راه دیگری رفتند و زندانیان سیاسی ایران و اعتصاب کنندگان را تنها گذاشتند که باید با صدای رسا گفت : شرمتان باد
اما اینجانب برای آزادی ماسوری ها مانند گذشته که برای آزادی فیض مهدوی ها و کلیه زندانیان سیاسی صرفنظر از عقیده سیاسی و رنگ و پوست ونژاد در همکاری حاضرم و نمی خواهم در برابر خود شرمسار باشم.
با احترام
دکتر پرویز داورپناه
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: يک ايرانی] [ _ _ _ ]
برای شناخت بهتر از محتوای ذهنی، قدرت تعقل، و توانمندی استنتاج منطقی بخش عمده يی از اضداد (و نه منتقدان)اکبر گنجی، خوانندگان اين ستون را به \"پاسخ\" آقای سيامک، درج شده در همين ستون (يکی مانده به آخر، درست بالای چند کلمه يی که نوشته بودم) ارجاع می دهم.
ضمناً : من معمولاً اهل \"نظر کاربران\" نويسی نيستم. آن چند سطر، عمدتاً برای توجه دادن آقای ناظر به يک نکته ساده بود و بس.
با سپاس.
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: علی یحی پور (سل تی تی )] [ s.salehkia@freenet.de ]
درود به علی ناظر عزیز من فکر میکنم که فراخوان عمومی بدهید مثل آن زندانی سیاسی مجاهد که از اعدامش جلوگیری کردید می توانید باز همان کار رابکنید به خصوص تجربهء موفقی هم داشته ایم زیرا ایرانیان آزاده در سراسر دنیا پرا کنده اند فقط اعتراض ما از طریق سایت دیدگاه میتواند بگوش جهانیان برسد وحقوق بشر ووجدان عمومی کاری بکند موفق باشید ...
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: جمال فراهانی] [ jamal75de@yahoo.de ]
قابل توجه کسانی که ديروز با فضا نوردانی که از فضا به کره زمين بازگشتند به اين کره خاکی اجلاس فرموده وسری به سايت ديدگاه زده وخواستار مدرک جرم برای خوئينی ها و گنجی شده اند : بزگترين مدرک جرم اين جنايتکاران همين رژيم ج.ا می باشد. آيا بيست و هفت سال جنايت و سنگسار و اعدام و شکنجه و قتل عام، جنگ خانمانسوز هشت ساله ، بردن بچه های ده ،دوازده ساله به روی مين، شلاق و تازيانه، فقر و فساد و چاپيدن و حراج وبه يغما بردن سرمايه های ايران ووو ،مدرک جرم حساب نمی شود؟ نماينده مجلس آخوندها و پاسداری از اين خونخواران اگر جرم نيست پس چيست؟ . به نظر بعضی ها گنجی شواليه دموکراسی و آزادی خواهی است؟ بسيار خوب کسی جلو حمايتهای شما را از گنجی که نگرفته است . به نظر ما خانواده قربانيان اين رژيم اما گنجی و خوئينی ها و هر کسی که چه با شرکت مستقيم و غير مستقيم و چه با زبان و چه با قلم و غيره در سر پا ماندن اين جانيان ضد بشر کوشيده اند شريک جرمند و بايد به مردم حساب پس بدهند. نه فراموش کرده و نه ميبخشيم.
جمال فراهانی
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: پویا] [ ]
جناب آقای ناظر با احترام و اعتماد به شما خواهش میکنم این مطلب آخر را هم در ستون نظرات بیاورید. موسوی خوئینی ها که دستگیر شده و الان در زندان است با موسوی خوئینی ها که آخوند است و نامه آقای ملکی خطاب به اوست، یکی نیست!! حالا لطفا یکبار دیگر نوشته خودتان را مرور کنید. با احترام
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: آريا مهربان] [ mehrabaneto@yahoo.fr ]
جناب آقاي ناظر بدون اين كه به خواهم به اصل بحث و نوشته شما وارد شوم جهت اطلاع توجه شما را به اين نكته جلب مي كنم آن موسوي خوئينها كه در نوشته خود به آن اشاره كرده ايد، فقط مي تواند آخوند محمذ موسوي خوئينها، بناينگذار و مدير مسئول روزنامه سلام كه از سال 60 به مدت چند سال دادستان كل كشور بوده باشد. اين مهندس موسوي خوئينها از انتخابات مجلس ششم نماينده مجلس و وارد صحنحه سياست شذ. او گمانم برادر آخوند موسوي خوئينهاست.
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: عباس مومنی] [ abbas_momeni2@yahoo.com ]
آقای ناظر ! اینکه شما معرفی کرده اید سند نیست بلکه ادعایی است که کسی در همین سایت در یک نوشته آورده ! می دانید آقای ناظر عزیز ! من واقعا به شما مشکوک هستم ! شما آنقدر چپ و راست زده اید که حد ندارد . پیله کردن به گنجی اصلا مسئله مردم ایران نیست بلکه گروه ها و گرایشات مشکوک با دامن زدن به این خواهان نابودی مقاومت و مبارزه هستند ! حتی صهیونیست ها در این مسئله ذینفعند ! آنقدر جرئت از خودتان نشان بدهید و این را هم سانسور کنید ! آخر شما خیالی به آزادی بیان بهائ می دهید ! اینطور نیست !
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: پویا] [ ]
آقای ناظر لطف کنید در همین ستون سند آنچه را در مورد خوئینی ها نوشته اید ، بفرمائید کجاست. شما در پاسخ نظر من که معتقدم با دشمن نیز باید جوانمردانه و از سر انصاف برخورد کرد ، نوشته اید: «[خوئيني ها] خواهان قتل مجاهدين و فداييان و کمونيست و ملي مذهبي بوده است.» لطفا بفرمائید سند شما چیست؟ لطفا،سوء تفاهم نشود. من در جبهه گنجی و خوئینی ها نیستم و به سرنگونی تام و تمام این رژیم می اندیشم. ___
به نقل از نوشتهء بهرام رحماني «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»
مندرج در ديدگاه:
«بسیاری از دوستان دیروزی و امروزی شما در قتلعام زندانیان سیاسی در سال 1367 دست داشتند. برای مثال، موسوی خوئینیها در مصاحبه خود در ۲۰ دی ماه 1367، گفته است: «ما از بالا رفتن آمار اعدامها واهمهای نداریم». امروز ایشان یکی از دوستان نزدیک شما و «پیش کسوت» جناح دوم خرداد رژیم است.(مراجعه شود به نامه دکتر محمد ملکی در مورد موسوی خوئینیها)»
http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=13794
البته اين موضوع مربوط به محمد موسوی خوئینیها دادستان کل رژیم است و نه علیاکبر موسوی خوئینی .اطلاعات بيشتر در نوشتارهاي ايرج مصداقي و خاطرات او قابل پي گيري است.
ولي آيا 27 سال سکوت در برابر قتل و غارت و کشتار رژيم جمهوري اسلامي، مهر تأييد زدن بر دليل و عمل قتل نيست؟ با تمام اين وجود نيروهاي راديکال و سرنگوني طلب حتي خواهان آزادي اين قبيل زندانيان سياسي هستند. خواهش مي کنم سوراخ دعا را اشتباه نگيريد، و جاي ظالم و مظلوم را عوض نکنيد. مهمتر اينکه نوشتهء من در بارهء چگونگي و راهکار براي نجات سعيد ماسوري ها است و نه افشاي همسويان رژيم که آماده شده اند تا با رژيم مخالفت کنند. با اجازه، من به اين س/ج ها در اينجا خاتمه مي دهم.
علي ناظر
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: فضولباشی] [ ]
آقای صبوری مستند حرف بزنید. البته چنین انتظاری با توجه به سابقه شما در نوشتن بیجاست. برای چه بیخود به این و آن اتهام ردیف میکنید. سلطنت طلب ها مخالفت خود را با کارزار که گنجی به پا کرده اعلام کردهاند و کمتر از من و شما به آن فحش ندادهاند. البته اگر اکبر گنجی گوشه چشمی به آن ها نشان داده بود با سر میدویدند چنان که در رابطه با فخر آور چنین کردند.
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: پویا] [ ]
جناب آقای ناظر انصاف اولین شرط روزنامه نگاری است. اکبر گنجی هزار و یک عیب و ایراد دارد. اما ...برای اینکه پا روی انصاف نگذاریم بخش از پیام گنجی را یادآوری می کنم با این توضیح که من نه اکثریتی هستم ، نه توده ای و نه از سلک امثال بهنود و نبوی . من با اکبر گنجی مرزبندی دارم اما معتقدم نباید حتی در مورد مخالفین خودمان هم انصاف و جوانمردی در قضاوت را زیر پا بگذاریم . اکبر گنجی گفته است: «حقوق بشر ايدهی راهنمای ما و تحقق آن خواست ثابت ماست. يک آماج مقدم ما در اين مسير آزادی همهی زندانيان سياسی است. ما خواهان آنيم که هر کس که به دليل عقيدهی سياسیاش و خواست سياسیای که پيگری آن جزو حقوق اوليه شهروندی وی است، در بند افتاده، به فوريت و بیهيچ و قيد و شرطی از زندان آزاد شود. اين که ما در حرکت سياسی سهروزه به طور مشخص از سه نفر نام بردهايم و آزادی آنان را طلب کردهايم، صرفا به خاطر اين بوده که به خواست عمومی خود صورت مشخصی بدهيم و به اين خاطر سه نفر برجسته شدند که در بيدادگاههای حکومت هنوز حکمی برای آنان صادر نکردهاند و در بلاتکليفی مطلق به سر میبرند.آنان اکنون در سلول انفرادیاند و زير فشار و شکنجهاند. من اکنون که اين پيام را برای شما مینويسم به تکتک زندانيان سياسی میانديشم، به همبندم ناصر زرافشان، به نماد مصاف داد و بيداد در ايران عباس اميرانتظام، به طبرزدی، به تک تک دانشجويان در بند در تهران و شهرستانها، به زنان آزاديخواه و حقطلبی که در مواردی بسيار بهانهی ستم بر آنان ظاهرا غيرسياسی اما در واقع عميقا سياسی است، به دستگيرشدگان اخير در آذربايجان، به زندانيان کُرد، به طلبهها و روحانيونی که منتقد حاکميت اند و در زندانهای ويژه به طور ويژهای بر آنان ستم میکنند. ايران يک مجمع الجزاير زندانگونه است؛ انسانها، کتابها، روزنامهها، نواهای شادی و هر صدا و نماد آگاهیبخش در بند اند. ما خواهان آزادی همگانی هستيم: آزادی انسان، آزادی قلم، آزادی شادی، آزادی زندگی، آزادی برای رشد و آگاهی، آزادی برای همبستگی و مسؤوليت» /// آقای ناظر حالا لطفا یکبار دیگر نوشته خودتان را مرور کنید ببینید آیا شرط انصاف رعایت شده است؟
____
در يادداشت کوتاه «صداي رسا» چنين نوشته ام:
« من از اکبر گنجي و اعتصابيون انتظاري ندارم. آنها براي هدفي ديگر فعال شده اند. البته اگر بتوانند باعث نجات سه زنداني سياسي مورد نظرشان بشوند، خيلي خوب است، اما از آنها انتظار داشتن خلاف است...
اما «ما» که هم خواهان آزادي زندانيان سياسي با نگرش و پيشينه و اهداف سياسي خوئيني ها هستيم، و هم خواهان آزادي فيض مهدوي و ماسوري، و ... کارمان خيلي سخت است. »
سوال اين است که آيا گفتهء بالا غلط است؟ آيا گنجي يکبار هم از ديگر زندانيان نام برده است؟ از سرنگوني طلبان دفاع کرده است؟ آيا در اين تظاهرات و گردهمايي هاي اعتصابيون يک عکس از فيض مهدوي، سعيد ماسوري ديده شده است؟ مگر نمي گويند که براي همهء زندانيان سياسي اعتصاب غذا کرده اند؟ مگر سعيد ماسوري ها زنداني سياسي نيستند؟ خواهش مي کنم با لغات بازي نکنيم، خواهش مي کنم با واقعيات آنطور که هست برخورد کنيم. نوشته ام:
«اگر بتوانند باعث نجات سه زنداني سياسي مورد نظرشان بشوند، خيلي خوب است»، آيا بيش از اين بايد از حق يک زنداني سياسي [خوئيني ها] که خواهان قتل مجاهدين و فداييان و کمونيست و ملي مذهبي بوده، دفاع کرد؟ شايد تعريف شما از «انصاف» چيز ديگري است که در واژه نامه من پيدا نمي شود.
با تشکر از ابراز نظر شما.
علي ناظر
|
[تاریخ ارسال: 18 Jul 2006] [ارسالکننده: سیامک] [ siamaksabouri@yahoo.com ]
آقای "یک ایرانی؟!" شما هم ما را به جد به ترددید می اندازید که آیا عنصری بغایت نادان و ساده و کم سواد و ....هستید که در این قضیه مضحک گنجی که توهینی است به شعور مردم، هنوز بوی توطئه ارتجاع استعمار و پادوهای خارج کشوری آنها مثل توده اکثریتی ها و شاه پرستان به مشامتان نرسیده و یا اینکه خود از جنس همان موجوداتی که ذکرشان رفت هستید. بگذارید باور کنیم که حضرتعالی از دسته اول هستید و امیدوار باشیم که کمی یاد بگیرید تا اینگونه یک فراخوان انسانی را تخطئه نکنید.
|
[تاریخ ارسال: 17 Jul 2006] [ارسالکننده: يک ايرانی] [ ايميل ؛ برای چه؟ ]
آقای علی ناظر!
شما را چه می شود؟ اين چه کينه پايان ناپذيری است که از اکبر گنجی و تنی چند از مبارزان ديگر داخل ايران داريد؟
گنجی بارها و بارها در اين سفر تأکيد کرده است که هدفش آزادی همه زندانيان سياسی از چپ و راست، و مخصوصاً زندانيان گمنام، و يا به حال خود رهاشده است. از هر نوعی و هر طيفی. آيا ممکن است باور کنم که شما اين حرف های اورا نخوانده ايد و نشنيده ايد؟ تا بخواهم به شما نشانی بدهم؟
تا به حال، من بسيار کوشيده ام تا به خود بقبولانم که شما صداقت داريد. اما شما مرا هميشه به ترديد انداخته ايد...
|