دوستان، هموطنان و تمامی کسانی که دل در گرو دفاع از حقوق بشر و حقوق زندانیان سیاسی ایران دارید. توجه شما و از جمله خودم را بار دیگر به ذکر نکتهی مهمی جلب میکنم.
در حالی که الهام افروتن در اثر فشارهای وارده دست به خودکشی زده بود، منابع رژیم از فرصت به دست آمده استفاده کرده و خبر مرگ او در زیر شکنجه را پخش نمودند. نمیدانم آیا خبر خودکشی و به اغما رفتن وی نیز واقعی بود یا نه؟ اما در این که الهام افروتن زیر فشار رژیم و شکنجهگران آن است شکی نیست. در این که او نیاز به کمک ما دارد نیز نبایستی تردیدی روا داشت. اما در این میان به هیچ وجه نبایستی به دام توطئههای رژیم افتاد. رژیم برای گذران امور خود نیازمند بحران است. نگاهی به گذشته کنید.
توجه داشته باشید به بحرانی که بر سر نشریه دانشجویی «موج» با تیراژی در حد صدها نسخه و مقاله «کنکور و امام زمان» راه انداختند. موضوع را تا آنجا کش دادند که غلامرضا نقدی مسئول سابق حفاظت اطلاعات نیروهای انتظامی و نماینده احمدینژاد در ستاد مبارزه با کالاهای قاچاق به صحنه آمده و گفت در صورتیکه دادگاه آنها را آزاد کند، ما حکم اسلام را در مورد آنها اجرا خواهیم کرد. سپس خامنهای وارد صحنه شد و از «قانون» و احترام به آن یاد کرد و همه را از دست زدن به اقدامات «فراقانونی» نهی کرد. دوران خاتمی بود و احترام به «قانون» لغلغلهی زبان همه شده بود. کسی هم سخنی از این نمیگفت که در جمهوری اسلامی این قانون است که به جنگ با بشریت رفته و تضاد ماهوی با حقوق بشر قرار دارد. به یاد بیاورید سخنرانی هاشم آغاجری در یکی از مساجد همدان و موضوع ارتدا وی را.
با صدور حکم اعدام برای او مدتها همه را به دنبال خود میکشاندند. بارها و بارها تظاهراتهای دانشجویی و اعتراضات مدنی برای مخالفت با اجرای این حکم انجام گرفت. از ابتدا هم معلوم بود که این حکم قابل اجرا نیست. باور کنید هیچ کس حتا قاضی صادر کننده حکم نیز آن را جدی نمیگرفت.
حالا دوباره همان داستان را کوک میکنند و این بار قربانی دختر جوانی است که در بندرعباس در نشریهای قلم میزده که هر دوهفته یک بار منتشر میشود و تیراژی اندک دارد و از قضا متعلق به نماینده رژیم از بندرعباس است. بگیر و ببند ها شروع شده و متهم را به تهران انتقال دادهاند. یادتان هست در پروندهی آغاجری میگفتند جرم در شهرستان اتفاق افتاده میبایستی در همانجا به آن رسیدگی شود.
الهام افروتن به همراه شش دیگر در ۳ بهمن ۱۳۸۴ در بندرعباس دستگیر میشود. برخلاف دفعات قبل، خبر این بار ابتدا در هشت بهمن ۱۳۸۴ در خارج از کشور و از طریق چند تن از اعضای انجمن داستان نویسان شهر بندرعباس به اطلاع پایگاه ادبی «مانیها» میرسد و سپس از طریق این پایگاه به اطلاع همه میرسد و بعد از آن موجهای مورد نظر از راه میرسند. پس از تظاهراتهای پی در پی در بندرعباس، دستگیری و آزادی سریع علی دیرباز نماینده مجلس، چند روزی موضوع به فراموشی سپرده میشود تا در تاریخ ۲۷ بهمن روزنامه همبستگی به نقل از استاندار هرمزگان خبر میدهد که الهام افروتن دوبار خودکشی کرده است، اما توضیحی نمیدهد که چه بر سر او آمده است. اخبار بعدی حاکی از آن است که وی در اغماء به سر میبرد تا هر چه بیشتر به ابهام در این مورد دامن بزنند. موضوع تا آنجا پیش میرود که خبر مرگ او در زیر شکنجه در همهجا ورد زبانها میشود. شباهت مرگ او با زهرا کاظمی به میان میآید. پای خبرنگاران بدون مرز و سازمان عفو بینالملل نیز به میان کشیده میشود. تا اینجای مطلب نیازی نمیبینند که موضوع را تکذیب کنند. به سادگی از همان روز اول میتوانستند از خود رفع اتهام کنند و موضوع را تکذیب نمایند. اما چرا چنین نکردند؟ حجت زمانی اعدام شده بود. خانوادهی او در روز ملاقات متوجه این موضوع میشوند و سازمان مجاهدین در ۲۶ بهمن ماه به طور رسمی خبر اعدام وی را منتشر میکند. خبر روزنامهی همبستگی میتواند موضوع حجت را نیز تحتالشعاع قرار دهد. با اظهار نظرهای بعدی قتل خانم زهرا کاظمی را نیز میتوانند لوث کنند. به این ترتیب میتواند به سرعت پای همه را به میان بکشد و سپس وقتی همه درگیر شدند آن را تکذیب کند.
روز جمعه ۲۸ بهمن ابتدا از طریق وبلاگ احمد باطبی خبر از دیده شدن الهام افروتن در شعبه بازجویی در تهران داده شد. خبر چنین بود:
«شنيده ها حاکی از آن است که محسن درستکار و عضو هيات سیاست گذاری هفته نامه تمدن هرمزگان که در حال حاضر با قرار بازداشت موقت در زندان اوین به سر میبرد روز چهار شنبه در شعبه ۶ دادگاه کارکنان دولت مورد بازپرسی قرار گرفت . دراین باز پرسی الهام افروتن و علی دیر باز مدیر مسول نشریه تمدن هرمزگان نیز حضور داشتند »
اگر او روز چهارشنبه در دادگاه دیده شده چگونه در روز پنج شنبه روزنامه همبستگی خبر از خودکشی وی داده و خبر در اغما بودن او پخش شده است.
در همان روز جمعه ۲۸ بهمن نیز حزب دمکرات ایران گزارش داد که الهام افروتن در تماس با خانوادهاش خبر از سلامت خود داده است. پس از همهی این زمینهچینیها بی بی سی گزارش میدهد که «سهراب سليمانی، مديرکل زندانهای استان تهران به خبرگزاری دانشجويان ايران میگوید که خانم افروتن نه خودکشی کرده و نه اقدام به خودکشی و در حال حاضر در بند زنان زندان اوين در تهران به سر می برد و حالش خوب است.»
آیا از همان اول امکان این کار نبود؟ در همین حال خانم مسیح علینژاد دبیر سرویس پارلمانی خبرگزاری ایلنا در نامهای سرگشاده که ایلنا گزارش آن را داده به احمدی نژاد می نویسد که «الهام افروتن فرزند همين نظام است و چشم انتظار مهرورزي، حتي اگر مستحق اين مهرورزي نباشد»
آنچه در روزهای گذشته اتفاق افتاد را در کنار انتشار خبر اعدام حجت زمانی در همان روزها قرار دهید تا با فعالیتهای رژیم آشنا شوید. اخبار منتشر شده از سوی «حزب دمکرات ایران» حاکی از آن است که دادگاه انقلاب از اجرای حکم اعدام حجت زمانی نیز اظهار بیاطلاعی کرده و از خانوادهی او خواسته است تا سه روز دیگر به این دادگاه رجوع کنند! باور کنید ما با یک رژیم متعارف روبرو نیستیم. مقامات رژیم در تلاش برای بیاعتبار ساختن اخبار و اطلاعات ارائه شده از سوی اپوزیسیون خود هستند. از هیچ کوششی در این زمینه دریغ نمیکنند. حتا به قیمت بدنامی اولیه خود. چرا که خود میدانند در دنیا تا کجا بدنام و کارنامه سیاهند. اگر بتوانند با ترفندهایشان منابع انتشار دهندهی اخبار را زیر سؤال ببرند، درنگ نخواهند کرد. رژیم را دست کم نگیرید. توجه شما را به مقالهی «پشت صحنه ِ داستان ِ« احمدی نژاد و گروگان گیری » به قلم نگارنده و قسمت اول مقالهی حقوق بشر و وظایف ما که در دیدگاه آمده است، جلب میکنم.