در زمان فتحعلیشاه بین ایران و روسیه بر سر گرجستان و قفقاز جنگ های طولانی در گرفت که با وجود رشادت عباس میرزا و یارانش، ایران در نهایت شکست خورد و در قریه ترکمانچای (که چند فرسخ بالاتر از قراچمن از توابع شهرستان میانه قرار دارد) نمایندگان فتحعلی شاه قاجار (عباس میرزا، حاج میرزا ابوالحسن خان و آصف الدوله ) مجبور شدند عهدنامه ننگینی با Иван Паскевич ایوان پاسکوویچ و А.Обресков و الکساندر آبرسکوف روسی ــ امضاء کنند.
سالی که پیمان ترکمانچای Treaty of Turkmanchai به امضا رسید، نقطهی عطفی در تاریخ ایران است. ما فقط قفقاز و نخجوان و قسمتى از آذربایجان...را از دست ندادیم بلکه در پناه پس لرزه های این قرارداد، تجّار روسی توانستند با پرداخت ۵ درصد عوارض، هر نوع کالایی را که دلشان میخواست، به ایران وارد کنند. این بند از عهدنامه به همراه غرامت نقدی، ایران را کم کم به خاک سیاه نشاند.
با امضای عهدنامهی ترکمانچای ورود آزاد کالاهای روسی و بعد از آن کالاهای انگلیسی، توی سر اقتصاد ایران زد. آمارهای تکاندهندهای دربارهی وضعیت اقتصادی قرن نوزدهم ایران وجود دارد که نشان از ورشکستگی شدید اقتصاد ایران دارد. به عنوان مثال از حدود ۵۰۰ واحد بافندگی دستی در شیراز در سال ۱۸۰۰ میلادی، فقط ۱۰ واحد آن تا ۱۸۵۷ باقی ماندند. یعنی ما فقط درجا نزدیم، پس پسکی هم رفتیم. کندی و ناپیوستگی تکامل اجتماعی ایران بی دلیل نیست.
حریربافی نیز در اصفهان سیری نزولی داشت. شهرهای دیگر نیز دچار همین بدبختی بودند.
سال ۱۸۲۰ تعداد کارگاهها ۱۲۵۰ واحد است، بیست سال بعد میرسد به ۴۸۶ واحد، اوائل ۱۸۵۰ دویست و چهل و اواخر ۱۸۷۰ به ۱۲ واحد سقوط میکند.
بافندگی که استخوانبندی اقتصاد پیشهوری ایران را تشکیل میداد در نیمهی اول قرن نوزدهم با شتابی روزافزون گم و گور شد و پارچههای انگلیسی جای پارچههای ایرانی را گرفت. به این ترتیب ایران از کشوری بیرون از نظام جهانی به کشوری پیرامونی تبدیل شد.
ارزان بودن پارچه های خارجی که با تعرفه ی بسیار پایین ۵ درصد وارد ایران میشد ــ هرگونه تلاشی را برای نجات صنعت نساجی ایران، به بنبست دچار میکرد.
با عهدنامهی ترکمانچای واردات با آهنگی سریعتر افزایش یافت. علاوه بر این ترکیب صادرات و واردات تغییر کرد اما این همه ماجرا نبود، پیمان ترکمانچای بوی تحقیر میداد. کاپیتولاسیون یا قضاوت کنسولی که در تاریخ معاصر ایران، بیش از یک قرن، استقلال ایران را خط خطی کرده ــ با قرارداد ترکمانچای سر و کلهاش پیدا شد. زمینه های نفوذ بیگانگان فراهم گشت و ما دم به دم تحقیر شدیم.
البته بعد از پیروزی بلشویک ها و روی کارآمدن لنین، پایه های این قرارداد سست شد و در فوریه سال ۱۹۲۱ با انعقاد عهدنامه ای محدودیت های پیشبینی شده در قرارداد ترکمانچای برداشته شد اما همانزمان نیز یک رهبری دلسوز و بینا نبود که تا تنور داغ است نان را بچسباند و لااقل استرداد بخشی از سرزمین از دست رفته را مطرح کند !
مضمون پیمان ترکمانچای موارد زیر است:
· واگذاری خانات ایروان و نخجوان به دولت روسیه و تخلیه طالش و مغان از سپاه ایران
· پرداخت ده کرور تومان به طور اقساط از طرف ایران به روسیه به عنوان غرامت جنگی
· اجازه عبور و مرور آزاد به کشتی های تجاری روسی در دریای مازندران
· رضایت به انعقاد یک عهدنامه تجاری بین ایران و روسیه و حق اعزام کنسول و نمایندگان تجاری به هر منطقه از مناطق ایران که روس ها میلشان بکشد.
· حمایت از ولیعهدی عباس میرزا و کوشش در به سلطنت رساندن وی پس از مرگ شاه
· استرداد اسرای طرفین
· اعطای حق قضاوت کنسولی (کاپیتالاسیون) به روسیه
همانطور که گفتم امضای معاهده تحمیلی ترکمانچای تمام بازار ایران را هم بدون هیچ مانعی (واقعاً هیچ مانعی) در اختیار روس ها قرار داد.
عباس میرزا که در پرسش غمآلودش از «ژوبر» فرستاده ناپلئون، شور میهنی پیدا است از این قرارداد ننگین رنج میبرد، او و یارانش خون خود را میخوردند اما تیغ شان کند بود.
ایل زعفرانلوی کرد تبار ساکن خراسان در واکنش به از دست رفتن قفقاز، بر دولت قاجار شورید و بسیاری از ایل های کرد و ترکمان و دیگر مردم خراسان را به واکنش به این پیمان ننگین برانگیخت اما کاری از پیش نبرد.
قرارداد آخال هم که پر از تحقیر و ننگ بود، واکنش چندانی برنیانگیخت.
این قرارداد ۵۳ سال بعد از ترکمانچای، از سوی امپراتوری روسیه بر ایران تحمیل شد، و در پی تصاحب گستره ترکستان و بخش خاوری دریای مازندران بود.
افسوس که اینگونه حوادث دردناک بر بسیاری از ما پوشیده است و پژوهشگران ما آن را برجسته نمیکنند.
برای خواندن متن کامل قرارداد ترکمانچای به زبان فارسی اینجا را کلیک کنید
متن روسی قرارداد ترکمانچای
Туркманчайский мирный договор
между Россией и Ираном
بخشی از سئوال عباس میرزا از ژوبر فرستاده ناپلئون
مردم به کارهای من افتخار میکنند ولی از ضعف من بی خبرند. چه کرده ام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم ؟ چه شهری را تسخیر کرده ام و چه انتقامی توانسته ام از تاراج ایالات خود بگیرم ؟... از شهرت و فتوحات فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است مع الوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپائی سرگرم داشته مانع پیشرفت من میشوند... نمیدانم این قدرتی که شما اروپائی ها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه ؟ شما در فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است ؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما بر ما میتابد تأثیرات مفیدش برای ما کمتر از شماست ؟ یا خدائی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد ؟گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن
بگو چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار کنم ؟
........................................................
قرارداد آخال یا پیمان آخال-تکه، معاهدهای میان امپراتوری روسیه و ایران قاجار است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ (۱۲۹۹ه.ق/۱۲۶۰ه.ش) برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمن نشین شرق دریای خزر بسته شد.
با این پیمان ناصرالدین شاه که هیچگاه نتوانستهبود ترکمنها را شکست دهد حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت. روسها در ضمن انعقاد قرارداد مرزی اولاً کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند، سپس سرچشمه رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هر وقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.
***
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com